ادبی ترسو، بزدل، بزدلانه (رفتار و غیره)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He was too lily-livered to confront his boss about the unfair treatment.
او آنقدر بزدل بود که نمیتوانست با رئیسش در مورد این رفتار ناعادلانه مقابله کند.
his lily-livered response
پاسخ بزدلانهاش
The lily-livered student always avoided speaking up in class.
این دانشآموز ترسو همیشه از صحبت کردن در کلاس اجتناب میکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «lily-livered» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lily-livered