فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Chickenhearted

آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر این لغت: chicken-hearted

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    بزدل، جبون، ترسو، گنجشک‌دل، بزدلانه (رفتار و غیره)
    • - I refuse to work with such a chicken-hearted team who always shies away from challenges.
    • - من از کار با چنین تیم بزدلی که همیشه از چالش‌ها دوری می‌کنند، امتناع می‌کنم.
    • - His chickenhearted behavior in the face of danger was disappointing.
    • - رفتار بزدلانه‌ی او در مواجهه با خطر ناامیدکننده بود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد chickenhearted

  1. adjective Ignobly lacking in courage
    Synonyms: lily-livered, chicken, yellow, yellow-bellied, cowardly, craven, dastardly, faint-hearted, pusillanimous, unmanly, gutless, white-livered

ارجاع به لغت chickenhearted

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chickenhearted» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chickenhearted

لغات نزدیک chickenhearted

پیشنهاد بهبود معانی