شکل نوشتاری دیگر این لغت: chicken-hearted
بزدل، جبون، ترسو، گنجشکدل، بزدلانه (رفتار و غیره)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I refuse to work with such a chicken-hearted team who always shies away from challenges.
من از کار با چنین تیم بزدلی که همیشه از چالشها دوری میکنند، امتناع میکنم.
His chickenhearted behavior in the face of danger was disappointing.
رفتار بزدلانهی او در مواجهه با خطر ناامیدکننده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «chickenhearted» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/chickenhearted