شکل نوشتاری دیگر این لغت: lily white
رنگ قدیمی سفید سفید، بسیار سفید، سفید سوسنی، سفید مثل سوسن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی رنگ
the lily-white clouds
ابرهای سفید سفید
the lily-white walls of the museum
دیوارهای بسیار سفید موزه
The bride wore a stunning lily white gown on her wedding day.
عروس در روز عروسی خود لباس مجلسی سفید سوسنی خیرهکننده به تن داشت.
منزه، پاک، ملامتنکردنی، معصوم، فاقد عیب یا نقص
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
It was proven that she wasn't as lily-white as she pretended to be.
ثابت شد که آنطور که وانمود میکرد، معصوم نبود.
Despite the challenges she faced, her lily-white character remained untarnished.
علیرغم چالشهایی که او با آنها مواجه بود، شخصیت منزه او بدون تغییر باقی ماند.
انگلیسی آمریکایی سفیدپوست (بهویژه اگر هوادار برتری سفیدپوستان و حذف سیاهپوستان باشد)
The lily-white community refused to sell homes to Black families.
جامعهی سفیدپوست از فروش خانه به خانوادههای سیاهپوست خودداری کرد
The Lily Whites believed in the superiority of the white race.
سفیدپوستان به برتری نژاد سفید اعتقاد داشتند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «lily-white» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lily-white