آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ آذر ۱۴۰۲

    Innocent

    ˈɪnəsnt ˈɪnəsnt

    شکل جمع:

    innocents

    صفت تفضیلی:

    more innocent

    صفت عالی:

    most innocent

    معنی innocent | جمله با innocent

    adjective B2

    (از نظر مذهبی) بی‌گناه، بی‌معصیت، بی‌تقصیر، مبرا

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی مقدماتی

    مشاهده

    The judge pronounced him innocent.

    قاضی بی‌گناهی‌اش را اعلام کرد.

    adjective

    زودباور، زودگول، گولو، نادان، بی‌خبر

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    He was completely innocent of the trouble he had caused.

    او به‌طورکامل از دردسری که درست کرده بود، بی‌خبر بود.

    adjective

    صاف و ساده، ساده‌دل، ساده‌لوح، بی‌شیله پیله، بی‌ریا

    Innocents abroad.

    ساده‌لوحانی که به خارج رفته‌اند.

    innocent of adornment

    بدون تزیین

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    When it comes to money he is not as innocent as he looks.

    در مورد پول آن‌قدرها هم که به‌نظر می‌آید، ساده‌لوح نیست.

    adjective

    حقوق بی‌تقصیر، بی‌بزه، نابزهکار، ناخطاکار

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی حقوق

    مشاهده
    adjective

    بی‌ضرر، بی‌زیان، خوش خیم، بی‌آزار، بی‌خطر

    innocent vanity

    غرور بی‌ضرر

    an innocent tumor

    غده‌ی خوش‌خیم

    adjective

    مقدس، معصوم، خوش جنس، پاک‌نهاد، نیکوسرشت

    his innocent heart

    قلب پاک او

    adjective

    عاری از، فاقد، بدون

    He is completely innocent of mathematics.

    او اصلاً از ریاضیات سر در نمی‌آورد.

    noun countable

    آدم بی‌گناه، آدم ساده، آدم معصوم

    two innocents

    دو آدم بی‌گناه

    The innocent shall go to heaven and the sinful to hell.

    بی‌گناهان به بهشت و گناهکاران به دوزخ خواهند رفت.

    noun countable

    آدم تازه‌کار و بی‌تجربه

    noun

    اسم خاص مذکر (نام چند تن از پاپ های اعظم)

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد innocent

    1. adjective blameless
      Synonyms:
      guiltless faultless clear immaculate pure spotless clean righteous honest safe good upright exemplary irreproachable unblemished untainted stainless lawful legal legitimate inculpable uncensurable impeccable unimpeachable above suspicion not guilty guilt-free unoffending untarnished chaste virtuous sinless incorrupt cleanhanded free of pristine impeccant uninvolved angelic licit crimeless virginal
      Antonyms:
      guilty bad evil corrupt sinful blamable
    1. adjective harmless, naive
      Synonyms:
      safe inoffensive simple naive open fresh ignorant young youthful raw unfamiliar unacquainted unexperienced unsophisticated ingenuous gullible guileless credulous artless wide-eyed unworldly hurtless inoffenseless unobjectionable innoxious innocuous uninjurious unhurtful unmalicious well-intentioned wellmeant soft unoffensive unartificial unschooled unstudied unsuspicious square uncool childlike frank inobnoxious
      Antonyms:
      experienced knowledgeable cunning impure

    لغات هم‌خانواده innocent

    noun
    innocence, innocent
    adjective
    innocent
    adverb
    innocently

    سوال‌های رایج innocent

    شکل جمع innocent چی میشه؟

    شکل جمع innocent در زبان انگلیسی innocents است.

    صفت تفضیلی innocent چی میشه؟

    صفت تفضیلی innocent در زبان انگلیسی more innocent است.

    صفت عالی innocent چی میشه؟

    صفت عالی innocent در زبان انگلیسی most innocent است.

    ارجاع به لغت innocent

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «innocent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/innocent

    لغات نزدیک innocent

    • - innkeeper
    • - innocence
    • - innocent
    • - innocently
    • - innocuous
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tend I'm afraid so vehemently long-running disagreement respectfully disagree reach a compromise i imminently eventful instead initiation instinctively insufficient غلتان غذا قلیان قورت غوره غیظ فائض فطرت فراق فصیح فضول التزام فهرست قانون‌گذار قانون گذاری کردن
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.