آخرین به‌روزرسانی:

مجسمه به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / mojassame /

statue, effigy, imagery, sculpture, figure, image

تندیس، پیکره

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

مجسمه ساختن

to sculpt, to sculpture

مجسمه آزادی

Statue of Liberty

نمونه‌جمله‌های بیشتر

مجسمه را محکم در جای خود مستقر کردن

to establish a statue firmly in its place

پایه‌ی مجسمه

the base of a statue

مجسمه را جوری قرار بده که صورت آن به طرف نور باشد.

Put the statue so that the front faces the light.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مجسمه

  1. مترادف:
    پیکره تندیس پیکر
  1. مترادف:
    نماد الگو
  1. مترادف:
    اسوه نمونه

سوال‌های رایج مجسمه

مجسمه به انگلیسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «مجسمه» در زبان انگلیسی به statue ترجمه می‌شود. اگر مجسمه کوچک‌تر یا تزئینی‌تر باشد، از واژه‌ی sculpture نیز استفاده می‌شود، که البته به طور کلی‌تر به هنر پیکرتراشی هم اشاره دارد.

مجسمه، اثری هنری است که با تراشیدن، قالب‌گیری یا ساختن از موادی همچون سنگ، چوب، فلز، گچ یا حتی یخ شکل می‌گیرد و هدف آن، بازآفرینی یا بازنمایی فرم انسان، حیوان، اشیاء یا مفاهیم انتزاعی در قالبی سه‌بعدی است. این هنر که پیشینه‌ای چند هزار ساله دارد، از نخستین تمدن‌ها تا دوران معاصر، شکلی از بیان هویت، عقیده، زیبایی‌شناسی یا قدرت بوده است. بسیاری از شاهکارهای تاریخی که از تمدن‌های باستانی برجای مانده‌اند، مجسمه‌هایی هستند که نه تنها فرم ظاهری، بلکه روح و باور آن فرهنگ را نیز در خود ثبت کرده‌اند.

در بسیاری از فرهنگ‌ها، مجسمه‌ها کاربردی آیینی یا مذهبی داشته‌اند. در مصر باستان، پیکره‌هایی عظیم از فرعون‌ها و خدایان ساخته می‌شد تا قدرت و جاودانگی‌شان را نشان دهند. در یونان و روم باستان، پیکرتراشی تبدیل به هنری والا شد که انسان را در کمال زیبایی و تناسب به تصویر می‌کشید. در شرق آسیا نیز، مجسمه‌های بودا و دیگر چهره‌های مقدس، نقشی مهم در زندگی مذهبی مردم داشتند. در دوران رنسانس، هنرمندانی چون میکل‌آنژ، مجسمه‌سازی را به اوجی بی‌سابقه رساندند، جایی که هنر با علم و فلسفه درآمیخت و از جسم عبور کرده و به روح پرداخت.

اما مجسمه فقط بازتابی از گذشته نیست. در دنیای معاصر، این هنر فرم‌های تازه‌تری به خود گرفته است. هنرمندان مدرن با استفاده از مواد جدید، مفاهیم انتزاعی، ترکیب صدا، نور یا حرکت، مرزهای تعریف مجسمه را جابه‌جا کرده‌اند. اکنون یک مجسمه می‌تواند نه‌تنها در گالری یا میدان شهر، بلکه حتی در فضای مجازی یا تعاملی ساخته شود. پیکره‌هایی که در خیابان‌ها، پارک‌ها یا فضاهای عمومی قرار می‌گیرند، گاه اعتراض‌آمیز، گاه طنزآمیز، و گاه شاعرانه‌اند و مردم را به تفکر و احساس دعوت می‌کنند.

مجسمه، زبانی بی‌کلام است؛ اما آنچه می‌گوید می‌تواند عمیق‌تر از هزاران واژه باشد. با لمس آن، با تماشایش از زوایای مختلف، ما نه‌فقط شکل، بلکه زمان، فرهنگ و روح سازنده‌اش را حس می‌کنیم. این است که مجسمه‌ها، هرچند بی‌جان به‌نظر می‌رسند، اما حاملان زنده‌ی خاطره و معنا هستند.

ارجاع به لغت مجسمه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مجسمه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مجسمه

لغات نزدیک مجسمه

پیشنهاد بهبود معانی