زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

پیکر به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / peykar /

body, figure, physique, form, frame, build, torso

تن

پیکر نحیفی در تاریکی ظاهر شد.

A slender form appeared in the darkness.

خانواده‌ی عزادار تصمیم گرفتند که در طول شب در کنار پیکر عزیزشان بیدار بمانند.

The mourning family chose to wake over their loved one's body throughout the night.

اسم
فونتیک فارسی / peykar /

ریاضی digit, numeral

رقم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

همیشه وقتی سعی می‌کنم پیکرها را در زبان‌های مختلف بخوانم، گیج می‌شوم.

I always get confused when trying to read numerals in a different language.

پیکرهای رومی

Roman numerals

اسم
فونتیک فارسی / peykar /

portrait, icon

تصویر

پیکر خانوادگی

the family portrait

هنرمند پیکر زیبایی از آن زن را نقاشی کرد.

The artist painted a beautiful portrait of the woman.

اسم
فونتیک فارسی / peykar /

statute, sculpture

مجسمه، تندیس

مجموعه‌ای شگفت‌انگیز از پیکرهای باستانی

an impressive collection of ancient sculptures

پیکر برنزی

the bronze sculpture

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پیکر

  1. مترادف:
    اندام بدنه تن جثه جسد جسم کالبد هیکل
  1. مترادف:
    ریخت صورت هیات
  1. مترادف:
    تصویر نقش نگاره
  1. مترادف:
    پیکره تندیس مجسمه
  1. مترادف:
    رقم
  1. مترادف:
    پرچم درفش رایت علم لوا

سوال‌های رایج پیکر

پیکر به انگلیسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «پیکر» در زبان انگلیسی به body یا در برخی بافت‌های ادبی و هنری figure ترجمه می‌شود.

واژه‌ی «پیکر» یکی از واژه‌های پرکاربرد و چندلایه در زبان فارسی است که بسته به زمینه‌ی استفاده، می‌تواند معانی و کاربردهای متفاوتی داشته باشد. در ساده‌ترین شکل، «پیکر» به جسم یا کالبد انسانی یا حیوانی اشاره دارد، به‌ویژه زمانی که بر فرم، شکل یا حالت فیزیکی تأکید شود. با این حال، کاربرد این واژه فراتر از بدن فیزیکی است و در متون ادبی، فلسفی، هنری و حتی سیاسی معانی عمیق‌تری می‌گیرد.

در متون رسمی و خبری، «پیکر» معمولاً به بدن بی‌جان فردی گفته می‌شود که از دنیا رفته است. عباراتی مانند «پیکر جان‌باختگان حادثه» یا «پیکر بی‌جان» از نمونه‌های رایج این کاربرد هستند. در این معنا، واژه‌ی «پیکر» به جای واژه‌ی عمومی‌تر «جسد» به کار می‌رود تا بار معنایی سنگین‌تر، رسمی‌تر و محترمانه‌تری به جمله ببخشد.

در ادبیات فارسی، به‌ویژه در شعر، «پیکر» واژه‌ای نمادین است که گاه به شکل استعاره‌ای از مفاهیمی چون انسان، جامعه، عشق، کشور یا حتی معناهای فلسفی‌تر به کار می‌رود. برای نمونه، می‌توان از ترکیب‌هایی چون «پیکر وطن»، «پیکر یار»، یا «پیکر هستی» نام برد که هرکدام بار تصویری و احساسی خاصی را منتقل می‌کنند. در این‌گونه کاربردها، «پیکر» نه‌تنها به بعد جسمانی، بلکه به هویت، ساختار و جوهره‌ی درونی چیزی اشاره دارد.

در حوزه‌ی هنرهای تجسمی، مجسمه‌سازی و نقاشی، واژه‌ی «پیکر» برای اشاره به شکل و فرم بدن انسان یا موجودات دیگر به کار می‌رود. اصطلاح «پیکره‌سازی» معادل sculpture در انگلیسی، به هنر ساخت مجسمه گفته می‌شود. در این بافت، تمرکز بر تناسبات، زیبایی‌شناسی و بیان احساسات از طریق فرم بدنی است، که «پیکر» را به عنصر اصلی بیان هنری تبدیل می‌کند.

واژه‌ی «پیکر» نه‌تنها واژه‌ای برای اشاره به کالبد و جسم است، بلکه حامل بار فرهنگی، ادبی و نمادینی است که آن را به یکی از غنی‌ترین واژه‌های زبان فارسی تبدیل کرده است. چه در بیان غم از دست‌دادن، چه در خلق تصویرهای شاعرانه، و چه در توصیف شکل هنری یا مفهومی از هستی، «پیکر» پیوندی میان جسم و معنا برقرار می‌کند که در کمتر واژه‌ای به این ظرافت دیده می‌شود.

ارجاع به لغت پیکر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پیکر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پیکر

لغات نزدیک پیکر

پیشنهاد بهبود معانی