body, figure, physique, form, frame, build, torso
پیکر نحیفی در تاریکی ظاهر شد.
A slender form appeared in the darkness.
خانوادهی عزادار تصمیم گرفتند که در طول شب در کنار پیکر عزیزشان بیدار بمانند.
The mourning family chose to wake over their loved one's body throughout the night.
ریاضی digit, numeral
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
همیشه وقتی سعی میکنم پیکرها را در زبانهای مختلف بخوانم، گیج میشوم.
I always get confused when trying to read numerals in a different language.
پیکرهای رومی
Roman numerals
portrait, icon
پیکر خانوادگی
the family portrait
هنرمند پیکر زیبایی از آن زن را نقاشی کرد.
The artist painted a beautiful portrait of the woman.
statute, sculpture
مجموعهای شگفتانگیز از پیکرهای باستانی
an impressive collection of ancient sculptures
پیکر برنزی
the bronze sculpture
کلمهی «پیکر» در زبان انگلیسی به body یا در برخی بافتهای ادبی و هنری figure ترجمه میشود.
واژهی «پیکر» یکی از واژههای پرکاربرد و چندلایه در زبان فارسی است که بسته به زمینهی استفاده، میتواند معانی و کاربردهای متفاوتی داشته باشد. در سادهترین شکل، «پیکر» به جسم یا کالبد انسانی یا حیوانی اشاره دارد، بهویژه زمانی که بر فرم، شکل یا حالت فیزیکی تأکید شود. با این حال، کاربرد این واژه فراتر از بدن فیزیکی است و در متون ادبی، فلسفی، هنری و حتی سیاسی معانی عمیقتری میگیرد.
در متون رسمی و خبری، «پیکر» معمولاً به بدن بیجان فردی گفته میشود که از دنیا رفته است. عباراتی مانند «پیکر جانباختگان حادثه» یا «پیکر بیجان» از نمونههای رایج این کاربرد هستند. در این معنا، واژهی «پیکر» به جای واژهی عمومیتر «جسد» به کار میرود تا بار معنایی سنگینتر، رسمیتر و محترمانهتری به جمله ببخشد.
در ادبیات فارسی، بهویژه در شعر، «پیکر» واژهای نمادین است که گاه به شکل استعارهای از مفاهیمی چون انسان، جامعه، عشق، کشور یا حتی معناهای فلسفیتر به کار میرود. برای نمونه، میتوان از ترکیبهایی چون «پیکر وطن»، «پیکر یار»، یا «پیکر هستی» نام برد که هرکدام بار تصویری و احساسی خاصی را منتقل میکنند. در اینگونه کاربردها، «پیکر» نهتنها به بعد جسمانی، بلکه به هویت، ساختار و جوهرهی درونی چیزی اشاره دارد.
در حوزهی هنرهای تجسمی، مجسمهسازی و نقاشی، واژهی «پیکر» برای اشاره به شکل و فرم بدن انسان یا موجودات دیگر به کار میرود. اصطلاح «پیکرهسازی» معادل sculpture در انگلیسی، به هنر ساخت مجسمه گفته میشود. در این بافت، تمرکز بر تناسبات، زیباییشناسی و بیان احساسات از طریق فرم بدنی است، که «پیکر» را به عنصر اصلی بیان هنری تبدیل میکند.
واژهی «پیکر» نهتنها واژهای برای اشاره به کالبد و جسم است، بلکه حامل بار فرهنگی، ادبی و نمادینی است که آن را به یکی از غنیترین واژههای زبان فارسی تبدیل کرده است. چه در بیان غم از دستدادن، چه در خلق تصویرهای شاعرانه، و چه در توصیف شکل هنری یا مفهومی از هستی، «پیکر» پیوندی میان جسم و معنا برقرار میکند که در کمتر واژهای به این ظرافت دیده میشود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «پیکر» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پیکر