همچنین در حالت جمع معنای اول میتوان از اندامها و اندامگان استفاده کرد.
limb, organ, body member, part of the body, component
معده یک اندام گوارشی است.
The stomach is a digestive organ.
بازوی بیونیکی به مقطوعالعضو امکان میداد تا استفادهی کامل از اندام خود را به دست آورد.
The bionic arm allowed the amputee to regain full use of his limb.
body, build, physique, stature, figure, frame
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
آنان دارای نیروی بدنی متناسب با اندام درشت خود هستند.
They possess physical strength consonant with their great bodies.
سیامک اندام کشیدهای دارد.
Siamak is spare of build.
کلمهی «اندام» در زبان انگلیسی به body part یا limb یا organ ترجمه میشود؛ بسته به نوع اندام مورد نظر، این واژهها کاربرد دارند.
«اندام» به هر بخش یا قسمت از ساختار جسمانی یک موجود زنده، به ویژه انسان یا حیوان، گفته میشود که وظیفه یا عملکرد خاصی را بر عهده دارد. این کلمه میتواند به بخشهای مختلفی از بدن اشاره کند، مانند دست، پا، سر، شکم، یا حتی اعضای داخلی مانند قلب و کبد. در زبان انگلیسی، body part واژهای کلی برای اشاره به هر بخش از بدن است، در حالی که limb بیشتر برای اندامهای حرکتی مانند دستها و پاها به کار میرود.
از نظر زیستشناسی و آناتومی، اندامها بهعنوان واحدهای عملکردی بدن شناخته میشوند که هرکدام نقش مهمی در حفظ سلامت و کارکرد کلی بدن ایفا میکنند. بهعنوان مثال، دستها به عنوان اندامهای اصلی لمس و انجام فعالیتهای ظریف، پاها برای حرکت و ایستادن، و قلب برای گردش خون در بدن اهمیت دارند. ساختار اندامها در طول تکامل گونههای مختلف دچار تغییر شده و هر یک متناسب با نیازهای زیستی موجود، شکل گرفتهاند.
از نظر پزشکی، توجه به سلامت اندامها از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است، زیرا اختلال یا آسیب در هر یک میتواند تأثیر جدی بر کیفیت زندگی فرد داشته باشد. علوم پزشکی و جراحی بهطور ویژه به بررسی، تشخیص و درمان بیماریها و مشکلات اندامها میپردازند. همچنین، بازسازی و پیوند اندامها نیز یکی از حوزههای پیشرفته پزشکی است که به بیماران کمک میکند تا تواناییهای جسمانی خود را بازیابند.
در فرهنگها و هنرهای مختلف، اندامها نمادهای معنایی متنوعی دارند. بهعنوان مثال، دستها نماد توانایی و قدرت، چشمها نماد بینایی و فهم، و پاها نماد حرکت و پیشرفت هستند. بسیاری از آثار هنری، ادبیات و فلسفه به نقش و اهمیت اندامها در زندگی انسان پرداختهاند و از آنها بهعنوان نمادهایی برای ابراز احساسات و مفاهیم مختلف بهره بردهاند.
«اندام» بخشی حیاتی از ساختار فیزیکی موجودات زنده است که نه تنها در عملکردهای زیستی، بلکه در ابعاد فرهنگی و اجتماعی نیز جایگاه ویژهای دارد. معادلهای انگلیسی آن بسته به نوع اندام و زمینه کاربرد، متفاوت است و انتخاب واژه مناسب باعث انتقال دقیقتر مفهوم میشود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «اندام» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/اندام