face, figure, feature, look, facies, visage, snoot, mug, countenance
موی آشفته و صورت نتراشیده
disheveled hair and unshaven face
مردی با اسباب صورت میمونمانند
a man with anthropoid features
likeness, way, shape, variant, image, variation, voice
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
این مجسمه، صورتی از بنیانگذار شهر است.
The sculpture is a likeness of the town's founder.
صورت منحصربهفردی وجود دارد که او افکارش را بیان میکند.
There is a unique way in which he expresses his thoughts.
form, formation, version
دانشآموزان دربارهی صورتهای مختلف اکوسیستمها یاد گرفتند.
The students learned about the form of different ecosystems.
صورتهای مختلف داستان میتوانند معانی متفاوتی را منتقل کنند.
Different versions of the story can convey various meanings.
facade
صورت ساختمان با طراحی زیبا و حکاکیهای پیچیده ساخته شده بود.
The building's facade was beautifully designed with intricate carvings.
زیر صورتی دوستانه، در واقع او بسیار محتاط بود.
Underneath his friendly facade, he was actually quite reserved.
ریاضی numerator
در کسر، صورت نشاندهندهی تعداد بخشهایی است که داریم.
In a fraction, the numerator represents the number of parts we have.
برای سادهسازی کسر، باید بزرگترین مقسومعلیه مشترک صورت و مخرج را پیدا کنیم.
To simplify the fraction, we need to find the greatest common divisor of the numerator and the denominator.
picture, portrait, countenance
هنرمند صورت زیبایی از مادرش نقاشی کرد.
The artist painted a beautiful picture of her mother.
گالری مجموعهای از صورتها از قرن نوزدهم را به نمایش گذاشت.
The gallery featured a series of portraits from the 19th century.
list, bill, catalogue, catalog, docket, schedule, inventory, enumeration, tab
او صورتی دقیق از اهدافش برای سال دارد.
She has a detailed list of her goals for the year.
روز گذشته صورتحساب خدمات ماهانهام را دریافت کردم.
I received the bill for my monthly utilities yesterday.
کلمهی «صورت» در زبان انگلیسی به face ترجمه میشود.
صورت بخشی از بدن انسان است که جلو و بالای گردن قرار دارد و شامل اجزایی مانند چشمها، بینی، دهان، گونهها، پیشانی و چانه است. این بخش از بدن نقش بسیار مهمی در شناسایی افراد، برقراری ارتباط غیرکلامی و بیان احساسات ایفا میکند. از طریق حالات مختلف صورت، میتوان شادی، غم، خشم، تعجب و سایر هیجانات را به وضوح مشاهده کرد؛ به همین دلیل صورت یکی از اصلیترین ابزارهای برقراری ارتباط انسانی است که زبان بدن را تکمیل میکند.
از نظر زیستشناسی، صورت دارای ساختار پیچیدهای است که شامل استخوانها، عضلات، عروق خونی و اعصاب است. عضلات صورت توانایی ایجاد صدها حالت مختلف را دارند که هر کدام میتواند معنای خاصی را منتقل کند. همچنین پوست صورت حساسیت زیادی به محیط دارد و مراقبت از آن اهمیت زیادی برای حفظ زیبایی و سلامت عمومی دارد. بیماریها یا آسیبهای صورت میتوانند علاوه بر تاثیرات جسمی، به شدت بر اعتماد به نفس و سلامت روان فرد اثر بگذارند.
در فرهنگها و هنرهای مختلف، صورت نمادی از هویت و زیبایی است. نقاشیها، مجسمهها و عکسها عمدتاً بر چهره انسان تمرکز دارند تا شخصیت و احساسات فرد را به تصویر بکشند. حتی در ادبیات، صورت گاه به عنوان نشانهای از روح و درون فرد توصیف شده است؛ مثلاً گفته میشود «چهره آینهی روح است.» صورت همچنین در بسیاری از فرهنگها با مفاهیمی چون پاکی، جوانی، و جذابیت همراه است و آرایش و تزئین آن جایگاهی ویژه دارد.
صورت نه تنها یک بخش فیزیکی بدن بلکه کلید اصلی ارتباطات انسانی و شناخت متقابل است. مراقبت از سلامت صورت و حفظ زیبایی آن، به فرد کمک میکند تا بهتر با جهان پیرامونش ارتباط برقرار کند و احساس بهتری نسبت به خود داشته باشد. صورت، به مثابه ویترین هویت و احساسات ما، نقش مهمی در زندگی اجتماعی و فردی ایفا میکند و هر نگاه به آن داستانی از تجربهها و احساسات ما را روایت میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «صورت» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/صورت