shape, form, figure, syllogism
shape
form
figure
syllogism
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
کلمهی «شکل» در زبان انگلیسی به shape ترجمه میشود.
شکل به ظاهر، فرم یا ساختار یک جسم یا چیز مشخص گفته میشود که قابل مشاهده و تشخیص باشد. این واژه میتواند برای اشیاء فیزیکی، تصاویر، طراحیها یا حتی مفاهیم انتزاعی استفاده شود. در زبان انگلیسی، shape معنای مشابه دارد و برای توصیف هندسه، فرم یا ساختار هر چیزی به کار میرود. شکل میتواند ساده یا پیچیده، طبیعی یا مصنوعی باشد و نقش مهمی در شناخت و درک محیط دارد.
از منظر علمی و ریاضی، شکل نشاندهنده هندسه و نسبتهای اجزاء یک جسم است. در طراحی، معماری و هنر، شکلها ابزار اصلی برای خلق زیبایی، تعادل و هماهنگی هستند. برای مثال، استفاده از اشکال هندسی مختلف در طراحی ساختمان یا تصویرسازی، علاوه بر جنبه بصری، میتواند عملکرد و استحکام را نیز تحت تأثیر قرار دهد.
در زندگی روزمره، شکل به افراد کمک میکند تا اشیاء و محیط اطراف خود را شناسایی و دستهبندی کنند. کودکان از طریق یادگیری اشکال پایه مانند دایره، مربع و مثلث، مفاهیم فضایی و هندسی را میآموزند و بزرگسالان نیز هنگام انتخاب محصولات، لباس، دکوراسیون یا بستهبندی، به شکل آن توجه میکنند. شکلها درک بصری و تصمیمگیریهای روزمره را سادهتر میکنند.
از منظر فرهنگی و هنری، شکل در نقاشی، مجسمهسازی و طراحی گرافیک وسیلهای برای بیان خلاقیت، احساس و پیامهای هنری است. هنرمندان با بازی با شکلها و ترکیب آنها با رنگ، نور و بافت، آثار تاثیرگذار خلق میکنند. شکلها میتوانند معنای نمادین و استعاری نیز داشته باشند و مخاطب را به تفکر یا تجربه خاصی هدایت کنند.
شکل پلی میان ادراک، هنر و کاربرد عملی است. شکلها نه تنها به ما کمک میکنند دنیای اطراف خود را بفهمیم و سازماندهی کنیم، بلکه ابزار خلق زیبایی و انتقال معنا نیز هستند. شکل، بخشی اساسی از تجربه انسانی است و در زندگی روزمره، علم، هنر و طراحی نقش کلیدی ایفا میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «شکل» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/شکل