فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

گونه به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

قسمت گوشتی زیر چشم‌ها و کنار دهان و بینی

فونتیک فارسی

goone
اسم

کالبدشناسی cheek, jowl

روی گونه هایش کک و مک می پاشید.

There was a sprinkling of freckles on her cheeks.

گونه‌های سرخ

rose cheeks

قسم، نوع، دسته، طبقه

فونتیک فارسی

goone
اسم

kind, type, variant, genre, sort, variety, description, ilk, order, nature, brand, version

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

آنان از هر گونه تغییر هراس دارند.

They dread any kind of change.

چندین گونه کاهو

several types of lettuce

نمونه‌جمله‌های بیشتر

من این گونه کتاب‌ها را دوست دارم.

I love these kinds of books.

رده بندی زیست شناسی

species

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد گونه

  1. مترادف:
    سنخ صنف قبیل قسم
  1. مترادف:
    تیره دسته طبقه نوع
  1. مترادف:
    جور روال شیوه طرز طریق طور نحو نمط نهج
  1. مترادف:
    فام گون لون
  1. مترادف:
    چهره رخساره رخسار روی شکل عذار
  1. مترادف:
    خد لپ

ارجاع به لغت گونه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «گونه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/گونه

لغات نزدیک گونه

پیشنهاد بهبود معانی