آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: دوشنبه ۵ آبان ۱۴۰۴

    تیره به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    صفت
    فونتیک فارسی / tire /

    dark, blackish, black, dakling, unlit, lightless, gloomy, dim shadowy, aphotic, sooty

    dark

    blackish

    black

    dakling

    unlit

    lightless

    gloomy

    dim shadowy

    aphotic

    sooty

    پررنگ، تاریک

    خاکستری تیره

    dark gray

    ابرهای تیره آسمان را به‌سرعت می‌پیمودند.

    Black clouds were scudding across the sky.

    صفت
    فونتیک فارسی / tire /

    murky, dull, dismal, dusky, gloomy, turbid, sombre, dim, muddled, opaque, tarnished

    murky

    dull

    dismal

    dusky

    gloomy

    turbid

    sombre

    dim

    muddled

    opaque

    tarnished

    مات، کدر

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    شفقی تیره و تار

    a dusky twilight

    دریاچه آب تیره دارد.

    The lake's has dusky water.

    صفت
    فونتیک فارسی / tire /

    tense, strained

    tense

    strained

    شرایط یا روابط بد

    پس‌از این درگیری، ارتباط بین دو کشور تیره شد.

    The dealing between the two countries was strained after the conflict.

    سوءظن متقابل، محیط مذاکرات را تیره کرد.

    Mutual suspicion fogged the atmosphere of the negotiations.

    اسم
    فونتیک فارسی / tire /

    line, dash, hyphen, score, stroke

    line

    dash

    hyphen

    score

    stroke

    خط تیره

    خط تیره یک کاراکتر جداکننده است.

    The dash is a separating character.

    معلم نکات مهم خط تیره را آموزش می‌دهد.

    The teacher teach the important points of the line.

    اسم
    فونتیک فارسی / tire /

    family, offspring, clan, scion, descendant

    family

    offspring

    clan

    scion

    descendant

    خانواده

    تیره‌ی درخت بلوط شامل گونه‌های مختلفی مانند بلوط سفید، بلوط قرمز و بلوط زنده است.

    The oak tree family includes various species such as white oak, red oak, and live oak.

    تیره‌ی شیرها به عظمت خشم‌آلودشان معروف هستند.

    The lion clan is known for their fierce pride.

    سازه‌ی پیوندی
    فونتیک فارسی / tire /

    dark, murky, gloomy, ill-, mal-, bad

    dark

    murky

    gloomy

    ill-

    mal-

    bad

    کدر، تاریک، بد

    زن تیره‌بخت

    The ill-fated woman

    تیره‌دل

    mal-minded

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد تیره

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    صفت
    متضاد:
    روشن
    مترادف:
    تاریک تار دیجور ظلمانی مظلم
    متضاد:
    اسود سیاه سیه‌فام قره کبود کدر مشکی

    سوال‌های رایج تیره

    تیره به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «تیره» در زبان انگلیسی به Dark ترجمه می‌شود.

    تیره معمولاً به حالتی گفته می‌شود که شدت نور کم است یا رنگ، سایه و روشنایی به گونه‌ای است که فضای سنگین‌تر و کم‌نورتر به نظر می‌رسد. این واژه می‌تواند به رنگ‌ها، نور، فضاها یا حتی حال و هوای محیط اشاره داشته باشد. به عنوان مثال، رنگ‌های تیره مانند مشکی، قهوه‌ای تیره یا آبی تیره، حس عمق، آرامش یا حتی جدیت را منتقل می‌کنند. در محیط‌های تاریک یا کم‌نور، اشیاء و جزئیات کمتر قابل مشاهده هستند و احساس سکوت، آرامش یا گاهی ابهام ایجاد می‌شود.

    تیره می‌تواند جنبه‌های مختلف فیزیکی و روانی داشته باشد. از نظر فیزیکی، تیره بودن یک رنگ یا فضا به میزان جذب نور توسط آن بستگی دارد؛ هرچه نور کمتری بازتاب شود، رنگ یا محیط تیره‌تر به نظر می‌رسد. از نظر روانی، فضاهای تیره می‌توانند حس آرامش و امنیت ایجاد کنند یا در برخی موارد باعث ایجاد حس رازآلودگی، تعلیق و حتی ترس شوند. به همین دلیل، استفاده از رنگ‌ها و نورهای تیره در طراحی داخلی، عکاسی، سینما و هنر بسیار رایج است و می‌تواند حالت و جو خاصی به محیط یا اثر هنری بدهد.

    در زندگی روزمره، واژه «تیره» برای توصیف بسیاری از پدیده‌ها به کار می‌رود. به عنوان مثال، آسمان تیره پیش از بارش باران یا شب‌های بدون نور خورشید، اجسام یا لباس‌های با رنگ تیره، و حتی مو یا پوست برخی افراد با رنگ تیره، همگی نشان‌دهنده ویژگی تیره بودن هستند. این ویژگی می‌تواند بیانگر زیبایی، رسمیت، وقار یا حتی محافظت در برابر نور زیاد باشد. انتخاب رنگ‌های تیره در پوشاک، دکوراسیون یا هنر، اغلب برای ایجاد حس ظرافت، جدیت یا کنتراست با عناصر روشن به کار می‌رود.

    تیره همچنین در بیان استعاری و ادبی کاربرد دارد. در متون ادبی، شعر و داستان، واژه «تیره» می‌تواند نماد غم، ابهام، ناشناخته‌ها یا شرایط دشوار باشد. نویسندگان و شاعران با استفاده از واژه تیره، قادرند احساسات پیچیده‌ای مانند ترس، تنهایی یا رازآلودگی را به مخاطب منتقل کنند. این کاربرد استعاری به غنای زبان و توانایی بیان مفاهیم غیرمستقیم کمک می‌کند و تجربه خواندن را عمیق‌تر و جذاب‌تر می‌سازد.

    از نظر علمی، تیره بودن رنگ یا محیط با مفاهیم نور و بازتابش مرتبط است. سطوح تیره نور را بیشتر جذب می‌کنند و کمتر بازتاب می‌دهند، بنابراین در فیزیک نور و اپتیک، درک ویژگی‌های تیره اهمیت دارد. همچنین، در زیست‌شناسی، رنگ‌های تیره در پوشش جانوران و گیاهان نقش مهمی در حفاظت، استتار و جذب یا دفع نور ایفا می‌کنند. ویژگی تیره هم در محیط طبیعی و هم در زندگی انسانی کاربردهای گسترده و متنوع دارد و بخشی اساسی از تجربه بصری و احساسی ما را شکل می‌دهد.

    ارجاع به لغت تیره

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «تیره» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تیره

    لغات نزدیک تیره

    • - تیرگیر
    • - تیرمالبند
    • - تیره
    • - تیره ابر
    • - تیره ای
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    whisperer whether or not vet vocal tract venerableness v used ural exhaust unite in that case oval no matter any way you slice it upcoming غلبه غلو کردن قلوه‌سنگ قیلوله فغان صلیب حوالی حواله گل گوشت چرخ‌کرده بیغوله قیل‌وقال قدر قرابت غربت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.