آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲ آبان ۱۴۰۴

    Besiege

    bɪˈsiːdʒ bɪˈsiːdʒ

    معنی besiege | جمله با besiege

    verb - transitive

    محاصره کردن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    The Germans besieged Leningrad for a long time.

    آلمان‌ها مدت‌ها لنینگراد را محاصره کردند.

    The reporters besieged him with questions.

    خبرنگاران او را سؤال‌پیچ کردند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The crowd besieged the car.

    جمعیت ماشین را احاطه کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد besiege

    1. verb surround; assault
      Synonyms:
      attack assail surround encircle trap hem in confine invest beset encompass environ blockade lay siege to shut in come at from all sides beleaguer congregate work on work over
      Antonyms:
      leave alone
    1. verb bother
      Synonyms:
      trouble pester bug nag harass badger plague harry hound importune beleaguer buttonhole
      Antonyms:
      leave alone

    سوال‌های رایج besiege

    معنی besiege به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «besiege» در زبان فارسی به «محاصره کردن»، «احاطه کردن» یا «به شدت تحت فشار قرار دادن» ترجمه می‌شود.

    این واژه یک فعل (verb) است و معمولاً به حالتی اشاره دارد که گروهی یا فردی با نیرو، پرسش، درخواست یا فشار، چیزی یا کسی را احاطه کرده و او را محدود یا تحت تأثیر قرار می‌دهد.

    در زمینه نظامی و تاریخی، besiege به معنای محاصره یک شهر، قلعه یا موقعیت استراتژیک توسط دشمن است. برای مثال، “The army besieged the fortress for several months” یعنی ارتش برای چند ماه قلعه را محاصره کرد. این کاربرد نشان‌دهنده‌ی محدود کردن منابع، ایجاد فشار و کنترل موقعیت است تا طرف مقابل تسلیم شود.

    در زندگی روزمره و اجتماعی، besiege می‌تواند به معنای تحت فشار قرار دادن یا احاطه شدن توسط درخواست‌ها، سوالات یا توجه دیگران باشد. برای مثال، “The celebrity was besieged by fans and reporters” یعنی سلبریتی توسط طرفداران و خبرنگاران احاطه شد. این کاربرد نشان می‌دهد که واژه می‌تواند به معنای مجازی نیز استفاده شود و بیانگر فشار و هجوم گسترده باشد.

    در ادبیات و هنر، besiege اغلب برای ایجاد حس تنش، تهدید یا اضطراب استفاده می‌شود. نویسندگان از این واژه برای توصیف شخصیت‌ها یا موقعیت‌هایی که تحت فشار شدید قرار دارند بهره می‌برند. این کاربرد، حس درگیری، تعلیق و اضطراب را به مخاطب منتقل می‌کند و قدرت واژه را در ایجاد تصویر ذهنی برجسته می‌سازد.

    از دیدگاه زبان‌شناسی و کاربرد استعاری، besiege می‌تواند برای توصیف شرایطی که فرد یا گروه با مشکلات، نگرانی‌ها یا مسئولیت‌های زیاد احاطه شده است نیز به کار رود. به عنوان مثال، “She felt besieged by endless tasks at work” یعنی او تحت فشار وظایف بی‌پایان کاری قرار داشت. این کاربرد استعاری نشان می‌دهد که واژه فراتر از معنای نظامی خود، برای بیان فشار روانی یا اجتماعی نیز مناسب است.

    «besiege» واژه‌ای است که مفهوم محاصره، فشار و احاطه شدن را منتقل می‌کند. این واژه در زمینه‌های نظامی، اجتماعی، ادبی و استعاری کاربرد دارد و نشان می‌دهد که موقعیت‌ها یا افراد می‌توانند هم از نظر فیزیکی و هم از نظر روانی تحت فشار و محدودیت قرار بگیرند.

    ارجاع به لغت besiege

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «besiege» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/besiege

    لغات نزدیک besiege

    • - beside the question
    • - besides
    • - besiege
    • - besieged
    • - besmear
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    oleate safecracker fluffy gutter press dislikable by default misogynistic miss the boat moisturize molasses monetary monetization moon over more or less motherless مبدأ غلط منشا گذاشتن سطل خوراک خوراکی بشقاب صبر صبور گزند دنبال کردن منظور مغازه صبح
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.