گذشتهی ساده:
blockadedشکل سوم:
blockadedسومشخص مفرد:
blockadesوجه وصفی حال:
blockadingشکل جمع:
blockadesراهبندان، محاصره، انسداد، بستن، محاصره کردن، راه بند کردن، سد راه، سد راه کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Kennedy ordered the naval blockade of Cuba.
کندی دستور محاصرهی دریایی کوبا را داد.
The German navy tried to blockade Britain.
نیروی دریایی آلمان سعی کرد انگلستان را محاصرهی دریایی کند.
محاصره (به ویژه دریابند) را شکستن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «blockade» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/blockade