با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Infarction

ˌɪnˈfɑːrkʃn̩ ɪnˈfɑːkʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    انفارکتوس
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد infarction

  1. noun Localized necrosis resulting from obstruction of the blood supply
    Synonyms: infarct

ارجاع به لغت infarction

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «infarction» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/infarction

لغات نزدیک infarction

پیشنهاد بهبود معانی