راهبند، وسیلهی انسداد جاده
The police set up roadblocks to stop fugitives and to inspect vehicles.
پلیس جاده را میبندد تا فراریان را متوقف و اتومبیلها را بازرسی کند.
police roadblocks
راهبندهای پلیس
مانع، عامل بازدارنده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We must remove the roadblocks on the way to peace.
باید موانع سر راه صلح را از میان برداریم.
The biggest roadblock to solar power is its price tag.
بزرگترین مانع بر سر راه انرژی خورشیدی، قیمت آن است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «roadblock» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/roadblock