آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Snag

snæɡ snæɡ

معنی snag | جمله با snag

noun adverb

مانع، گره، گیر، به مانعی برخورد کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

He snagged his pants on the barbed wire fence.

شلوارش به نرده‌ی سیم خاردار گرفت.

Commerce was snagged by a lack of foreign exchange.

فقدان ارز خارجی، بازرگانی را مختل کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

She succeeded in snagging a rich husband.

موفق شد که شوهر پولداری را به تور بزند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد snag

  1. verb catch on something

ارجاع به لغت snag

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «snag» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/snag

لغات نزدیک snag

پیشنهاد بهبود معانی