آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Convenience

kənˈviːniəns kənˈviːniəns

شکل جمع:

conveniences

توضیحات:

در معنای سوم همچنین می‌توان از public convenience به‌جای convenience استفاده کرد.

معنی convenience | جمله با convenience

noun uncountable B2

آسودگی، راحتی، آسانی، سهولت، در دسترس بودن

I eat canned food for convenience.

من برای سهولت غذای تو قوطی می‌خورم.

I rearranged the furniture for more convenience when cleaning.

چیدمان وسایل را برای راحتی بیشتر در نظافت تغییر دادم.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The convenience of public transportation makes it easy to get around the city.

در دسترس بودن حمل‌ونقل عمومی، رفت‌وآمد در شهر را آسان می‌کند.

the convenience of travel by airplane

راحتی سفر با هواپیما

For your convenience ...

برای آسایش شما ...

You may decide at your convenience.

هر هنگام بخواهید می‌توانید تصمیم بگیرید.

Please answer at your earliest convenience.

لطفاً در اولین فرصت پاسخ بدهید.

noun countable C1

امکانات رفاهی، ابزار، تجهیزات، وسیله (امکاناتی که با سهولت و تلاش کم، کاری انجام می‌دهند)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

Smart home conveniences have made it possible to control everything with just your phone.

وسایل رفاهی خانه‌ی هوشمند این امکان را فراهم کرده‌اند که همه‌چیز را فقط با گوشی‌تان کنترل کنید.

This cabin may be rustic, but it has all the essential conveniences.

این کلبه شاید سنتی باشد، اما تمام امکانات رفاهی ضروری را دارد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

equipped with all modern conveniences

مجهز به کلیه‌ی ابزار مدرن

noun countable formal

توالت عمومی، سرویس بهداشتی عمومی، مستراح عمومی

Access to public conveniences is crucial in busy city centers.

دسترسی به توالت‌های عمومی در مرکز شهرهای شلوغ بسیار ضروری است.

The museum's convenience is located just behind the main entrance.

سرویس بهداشتی موزه دقیقاً پشت ورودی اصلی قرار دارد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد convenience

  1. noun spare time
    Synonyms:
    opportunity chance leisure freedom liberty hour occasion suitable time spare moment place preference whenever one’s own sweet time

Idioms

at one's convenience

بنا به دلخواه، (در زمان یا جا یا روش) دلخواه

at one's earliest convenience

در اولین فرصت، هرچه زودتر

a flag of convenience

پرچم کشور بیگانه که کشتی تحت آن حرکت می‌کند (برای دادن مالیات کمتر و غیره)

لغات هم‌خانواده convenience

  • noun
    convenience

سوال‌های رایج convenience

شکل جمع convenience چی میشه؟

شکل جمع convenience در زبان انگلیسی conveniences است.

ارجاع به لغت convenience

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «convenience» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/convenience

لغات نزدیک convenience

پیشنهاد بهبود معانی