شکل جمع:
assistancesکمک، مساعدت، دستیاری، پایمردی، همدستی، مواظبت، رسیدگی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He could not walk without assistance.
بدون کمک قادر به راه رفتن نبود.
The elderly woman needed assistance crossing the street.
زن سالمند برای عبور از خیابان نیاز به مساعدت داشت.
financial assistance
کمک مالی
to give assistance
کمک کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «assistance» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/assistance