آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۹ آبان ۱۴۰۴

    Injury

    ˈɪndʒəri ˈɪndʒəri

    شکل جمع:

    injuries

    معنی injury | جمله با injury

    noun countable B2

    آسیب، صدمه، گزند، آزار، زخم، توهین، زیان، لطمه، خسارت، اجحاف، ستم، عمل زیان‌آور به مال یا شهرت و غیره

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    He sustained a foot injury.

    پایش آسیب دید.

    She fell but her injuries were not serious.

    او افتاد ولی صدمات وارده به وی وخیم نبود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the injuries to her mental health

    گزندهای وارده به سلامت روحی او

    ... with consequent injury to the men's morale and efficiency

    ... با لطمه‌ی بعدی به روحیه‌ی افراد و کارایی آنان

    I take it as a personal injury.

    من آن را توهین شخصی تلقی می‌کنم.

    Don't lift that stone, you'll do yourself an injury!

    آن سنگ را بلند نکن؛ به خودت صدمه خواهی زد!

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد injury

    1. noun hurt, harm
      Synonyms:
      harm damage loss evil wrong suffering distress affliction wound abuse detriment misery impairment trauma agony grievance injustice disservice ruin blemish sore bruise cut scratch lesion scar burn sting pang shock sprain cramp twinge abrasion gash laceration fracture nick mutilation stab affront insult outrage indignity discomfiture boo-boo bite ill bad ouch hemorrhage libel slander deformation mischief
      Antonyms:
      help aid benefit good favor blessing assistance health right

    Collocations

    do oneself an injury

    به خود صدمه‌زدن، به خود آسیب رساندن

    Idioms

    to add insult to injury

    قوز بالای قوز شدن، نمک به زخم پاشیدن، شرایط را نسبت به قبل بدتر کردن

    لغات هم‌خانواده injury

    • noun
      injury
    • adjective
      injured, injurious
    • verb - transitive
      injure

    سوال‌های رایج injury

    معنی injury به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «injury» در زبان فارسی به «آسیب»، «جراحت»، «مصدومیت» یا «صدمه» ترجمه می‌شود.

    این واژه به هر نوع آسیب جسمی یا گاهی روانی اشاره دارد که در نتیجه‌ی حادثه، ضربه، فشار یا شرایط نامطلوب ایجاد می‌شود. واژه‌ی «injury» در زبان انگلیسی رسمی‌تر از واژه‌هایی مانند hurt یا wound است و معمولاً در متون علمی، پزشکی، حقوقی و گزارش‌های رسمی به‌کار می‌رود.

    از نظر پزشکی، «injury» طیف گسترده‌ای از صدمات را دربرمی‌گیرد؛ از خراش‌های سطحی و کبودی گرفته تا شکستگی استخوان، آسیب مغزی یا پارگی بافت‌ها. این آسیب‌ها می‌توانند ناشی از تصادف، ورزش، سقوط، سوختگی، فشار بیش از حد یا تماس با مواد شیمیایی باشند. در علم پزشکی، معمولاً برای طبقه‌بندی آسیب‌ها از ترکیب‌هایی مانند head injury (آسیب سر)، spinal injury (آسیب نخاع)، sports injury (آسیب ورزشی) یا internal injury (آسیب داخلی) استفاده می‌شود.

    در زمینه‌ی حقوقی، «injury» معنایی گسترده‌تر دارد و علاوه بر صدمات بدنی، شامل آسیب‌های مالی، روحی یا حیثیتی نیز می‌شود. برای مثال، اصطلاح personal injury law به بخشی از قوانین اشاره دارد که مربوط به جبران خسارت ناشی از بی‌احتیاطی یا تقصیر دیگران است. در چنین مواردی، شخصی که دچار آسیب شده، می‌تواند برای دریافت غرامت شکایت کند. این نشان می‌دهد که «injury» در حقوق نه فقط یک مفهوم فیزیکی، بلکه نوعی زیان قابل‌پیگیری قانونی است.

    از دیدگاه اجتماعی و روانی، تجربه‌ی آسیب می‌تواند تأثیراتی فراتر از جسم بر فرد بگذارد. فردی که دچار «injury» می‌شود ممکن است احساس ناتوانی، اضطراب، یا از دست دادن اعتماد به نفس را تجربه کند، به‌ویژه اگر آسیب منجر به محدودیت حرکتی یا تغییر در سبک زندگی او شود. به همین دلیل، فرآیند درمان آسیب تنها به ترمیم جسم محدود نمی‌شود، بلکه شامل توان‌بخشی، حمایت روانی و بازگشت تدریجی به زندگی عادی نیز هست.

    از منظر زبانی، «injury» ریشه در واژه‌ی لاتین injuria دارد که به معنی «ظلم، زیان یا لطمه» بوده است. این ریشه‌ی معنایی نشان می‌دهد که مفهوم آسیب در انگلیسی از ابتدا هم شامل بدن و هم عدالت بوده — یعنی هر نوع صدمه‌ای به جسم یا حق فرد. امروزه، با گسترش کاربردهای علمی و تخصصی، این واژه به یکی از پرکاربردترین اصطلاحات در پزشکی، بیمه، حقوق و روان‌شناسی تبدیل شده است.

    شکل جمع injury چی میشه؟

    شکل جمع injury در زبان انگلیسی injuries است.

    ارجاع به لغت injury

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «injury» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/injury

    لغات نزدیک injury

    • - injured people
    • - injurious
    • - injury
    • - injury time
    • - injustice
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.