با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Pang

pæŋ pæŋ
آخرین به‌روزرسانی:
  • noun
    درد سخت، اضطراب سخت و ناگهانی، تیر کشیدن، درد، سوزش ناگهانی، حمله سخت
    • - pang of conscience
    • - عذاب وجدان
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد pang

  1. noun ache, twinge
    Synonyms: agony, anguish, bite, discomfort, distress, gripe, misery, pain, prick, spasm, stab, sting, stitch, throb, throe, wrench
    Antonyms: tingle

ارجاع به لغت pang

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pang» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ فروردین ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pang

لغات نزدیک pang

پیشنهاد بهبود معانی