فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Pang

pæŋ pæŋ

معنی و نمونه‌جمله

noun

درد سخت، اضطراب سخت و ناگهانی، تیر کشیدن، درد، سوزش ناگهانی، حمله سخت

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

pang of conscience

عذاب وجدان

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pang

  1. noun ache, twinge
    Synonyms:
    pain discomfort misery distress agony anguish throb bite sting stab spasm gripe stitch twinge prick wrench throe
    Antonyms:
    tingle

ارجاع به لغت pang

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pang» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pang

لغات نزدیک pang

پیشنهاد بهبود معانی