۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚

Pang

pæŋ pæŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
درد سخت، اضطراب سخت و ناگهانی، تیر کشیدن، درد، سوزش ناگهانی، حمله سخت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- pang of conscience
- عذاب وجدان
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pang

  1. noun ache, twinge
    Synonyms:
    pain discomfort misery distress agony anguish throb bite sting stab spasm gripe stitch twinge prick wrench throe
    Antonyms:
    tingle

ارجاع به لغت pang

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pang» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pang

لغات نزدیک pang

پیشنهاد بهبود معانی