آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۳۰ بهمن ۱۴۰۳

    Distress

    dɪˈstres dɪˈstres

    گذشته‌ی ساده:

    distressed

    شکل سوم:

    distressed

    سوم‌شخص مفرد:

    distresses

    وجه وصفی حال:

    distressing

    معنی distress | جمله با distress

    noun verb - transitive uncountable C1

    پریشانی، اندوه، محنت، تنگدستی، درد، مضطرب کردن، محنت‌زده کردن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    The sight of blood always distressed him.

    دیدن خون همیشه او را آزار می‌داد.

    the distressing news of a flood in Ghohrood

    خبر رنج‌آور سیل در قهرود

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Please don't distress yourself!

    خواهش می‌کنم دلواپس نشوید! (نگران نباشید!)

    The company was in a distressed condition.

    شرکت دچار درماندگی شده بود.

    His death was a great distress to his class- mates.

    مرگ او موجب اندوه فراوان همکلاسی‌های او شد.

    distress caused by famine

    شداید ناشی از قحطی

    boasting about friendship and brotherhood / amidst distraction and distress

    لاف یاری و برادرخواندگی / در پریشان‌حالی و درماندگی

    Some runners showed signs of distress.

    در برخی از دوندگان علایم خستگی دیده می‌شد.

    a distress sale

    حراج از روی ناچاری

    a distress signal

    علامت اضطرار (یا خطر)

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد distress

    1. noun pain, agony
      Synonyms:
      suffering trouble misery sorrow grief agony unhappiness discomfort ache torment worry woe anguish anxiety care concern irritation vexation ordeal torture trial affliction disappointment headache heartache heartbreak malaise pang sadness twinge bad news blues cross dejection desolation disquietude dolor embarrassment mortification perplexity shame stew throe tribulation unconsolability visitation worriment wretchedness
      Antonyms:
      happiness pleasure comfort health
    1. noun hardship, adversity
      Synonyms:
      trouble difficulty misfortune adversity disaster calamity need poverty trial pinch scrape jam pickle straits want privation exigency vicissitude crunch hard time tough break bad luck tough luck bummer downer drag hot water destitution indigence rigor hard knocks throe ticklish spot catastrophe can of worms holy mess unholy mess rotten luck
      Antonyms:
      advantage benefit miracle
    1. verb worry, upset
      Synonyms:
      bother trouble disturb upset stress pain harry plague vex torment afflict aggrieve depress hurt oppress irk peeve pester needle nag dog get to try weigh wound grieve strain eat get bug burn up sadden disquiet harass torture rack agonize irritate perplex push miff ail push buttons tick off discombobulate break do a number on give a hard time be on one’s case nit-pick pick on strap injure make it tough for desolate
      Antonyms:
      help calm comfort assist soothe

    Collocations

    an airplane (or ship) in distress

    هواپیما (یا کشتی) دست‌خوش گیرودار (در معرض خطر)

    سوال‌های رایج distress

    گذشته‌ی ساده distress چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده distress در زبان انگلیسی distressed است.

    شکل سوم distress چی میشه؟

    شکل سوم distress در زبان انگلیسی distressed است.

    وجه وصفی حال distress چی میشه؟

    وجه وصفی حال distress در زبان انگلیسی distressing است.

    سوم‌شخص مفرد distress چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد distress در زبان انگلیسی distresses است.

    ارجاع به لغت distress

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «distress» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/distress

    لغات نزدیک distress

    • - distrait
    • - distraught
    • - distress
    • - distress signal
    • - distressed
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    garbled gastrointestinal gateway gear up gelatinous out of nowhere over the years Jul jump at jump on the bandwagon Jun juristic just then just as kinda تندیس نفت ماهی آبشش‌آبی ماهی دهان‌کاغذی ماهی گل‌خورک مزین کیقباد یاتاقان نفتالین زعفران لق لحیم میلیارد میلیاردر میلیون
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.