شکل جمع:
elevationsبلندی، جای بلند و برآمدگی، ترفیع
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He built his house on a small elevation.
خانهی خود را روی بلندی کوچکی ساخت.
The summit is at an elevation of ten thousand meters.
قله در ارتفاع ده هزار متری (از سطح دریا) قرار دارد.
the elevation of his thoughts
بلندی افکار او
the front and rear elevation of a house
فرازی جلو و عقب خانه
elevation quadrant
(توپخانه) تراز تیر، تراز ربعی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «elevation» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/elevation