Exaltation

    ˌeɡzɑːlˈteɪʃn ˌeɡzɔːlˈteɪʃn / / ˌeksɔːl-
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    noun
    بزرگداشت، بلندی، سرافرازی، ستایش، ستودن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - the exaltation of money and material success in today's world
    - والاپنداری پول و موفقیت مادی در جهان امروز
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد exaltation

    1. noun promotion, praise
      Synonyms:
      advancement praise honor glory elevation applause tribute acclaim dignity rise blessing laudation prestige worship extolment homage reverence glorification magnification uplifting ennoblement high rank grandeur lionization aggrandizement panegyric plaudits idolization loftiness apotheosis acclamation
      Antonyms:
      criticism condemnation denunciation humiliation debasement castigation
    1. noun great joy
      Synonyms:
      delight excitement joyousness elation euphoria jubilation exhilaration ecstasy bliss rapture animation inspiration stimulation elevation uplift transport delectation exultation
      Antonyms:
      unhappiness sorrow misery woe

    ارجاع به لغت exaltation

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «exaltation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/exaltation

    لغات نزدیک exaltation

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه