آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Stimulation

ˌstɪmjəˈleɪʃn̩ ˌstɪmjʊˈleɪʃn̩

معنی stimulation | جمله با stimulation

noun uncountable

تحریک، برانگیختگی، انگیزش، تحریض، تهییج

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The teacher emphasized the importance of sensory stimulation in early childhood development.

معلم بر اهمیت تحریک حسی در رشد اولیه‌ی کودکی تاکید کرد.

Regular exercise offers both physical and mental stimulation.

ورزش منظم باعث برانگیختگی جسمی و ذهنی می‌شود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد stimulation

  1. noun something that encourages
  1. adjective
    Synonyms:
    stimulating inspirational animating heartening inspiriting provocative aspirational brisk catalytic piquant pungent stimulatory stimulative galvanic poignant incisive

ارجاع به لغت stimulation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stimulation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stimulation

لغات نزدیک stimulation

پیشنهاد بهبود معانی