آخرین به‌روزرسانی:

Invigorate

ɪnˈvɪɡəreɪt ɪnˈvɪɡəreɪt

گذشته‌ی ساده:

invigorated

شکل سوم:

invigorated

سوم‌شخص مفرد:

invigorates

وجه وصفی حال:

invigorating

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

نیرو دادن، قوت دادن، روح بخشیدن، پرزور کردن، تقویت شدن، خوش‌بنیه شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

The fresh morning air was invigorating.

هوای تازه‌ی بامدادی نیروبخش بود.

A good night's rest invigorated him.

استراحت کامل در تمام شب او را سرحال آورد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد invigorate

  1. verb stimulate
    Synonyms:
    excite stir activate energize strengthen refresh restore renew liven up animate vitalize fortify brace harden inspirit galvanize rouse rejuvenate revitalize quicken trigger buck up exhilarate perk up pep up pick up nerve zap turn on vivify reinforce snap up
    Antonyms:
    bore depress dull dishearten enervate

سوال‌های رایج invigorate

گذشته‌ی ساده invigorate چی میشه؟

گذشته‌ی ساده invigorate در زبان انگلیسی invigorated است.

شکل سوم invigorate چی میشه؟

شکل سوم invigorate در زبان انگلیسی invigorated است.

وجه وصفی حال invigorate چی میشه؟

وجه وصفی حال invigorate در زبان انگلیسی invigorating است.

سوم‌شخص مفرد invigorate چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد invigorate در زبان انگلیسی invigorates است.

ارجاع به لغت invigorate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «invigorate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/invigorate

لغات نزدیک invigorate

پیشنهاد بهبود معانی