آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۵ آبان ۱۴۰۴

    Turn On

    tɜrn ɑn tɜːn ɒn

    گذشته‌ی ساده:

    turned on

    شکل سوم:

    turned on

    سوم‌شخص مفرد:

    turns on

    وجه وصفی حال:

    turning on

    معنی turn on | جمله با turn on

    phrasal verb

    ابراز کردن، نشان دادن، به نمایش گذاشتن، متجلی کردن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی مقدماتی

    مشاهده

    She really turned on her creativity for the art competition.

    او واقعاً خلاقیت خود را در مسابقه‌ی هنری نشان داد.

    During the presentation, he turned on his confidence to impress the audience.

    درطول ارائه، او اعتمادبه‌نفس خود را به نمایش گذاشت تا مخاطبان را تحت‌تأثیر قرار دهد.

    phrasal verb

    حمله کردن، انتقاد کردن، برخورد کردن، یورش بردن (ناگهانی)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    During the meeting, he turned on his colleagues over a minor mistake.

    در جلسه به‌خاطر اشتباهی کوچک به همکارانش حمله کرد.

    She turned on me without any warning, accusing me of lying.

    او بدون هیچ هشداری ناگهان سر من آمد و مرا به دروغ‌گویی متهم کرد.

    phrasal verb

    وابسته بودن، بستگی داشتن، مشروط بودن، تعیین شدن توسط چیزی دیگر

    The final award turns on the judges’ evaluation of each performance.

    جوایز نهایی توسط ارزیابی داوران از هر اجرا تعیین می‌شود.

    The decision to launch the product turns on market research results.

    تصمیم برای عرضه‌ی محصول، مشروط به نتایج تحقیقات بازار است.

    phrasal verb informal

    برانگیختن، تحریک کردن، هیجان‌زده کردن، حشری کردن

    Tall men really turn me on.

    مردان قدبلند واقعاً مرا تحریک می‌کنند.

    Different things turn on different people.

    چیزهای مختلف، افراد مختلف را حشری می‌کند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد turn on

    1. verb excite, please
      Synonyms:
      please stimulate arouse stir up thrill attract introduce initiate get started show captivate enchant titillate work up
      Antonyms:
      displease disgust turn off disenchant
    1. verb start the operation of
      Synonyms:
      start up begin activate switch on energize get started initiate put on set in motion ignite introduce put in gear log on
      Antonyms:
      turn off shut down end finish close

    ارجاع به لغت turn on

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «turn on» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/turn on

    لغات نزدیک turn on

    • - turn of events
    • - turn off
    • - turn on
    • - turn one's back on
    • - turn one's head
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    garbled gastrointestinal gateway gear up gelatinous out of nowhere over the years Jul jump at jump on the bandwagon Jun juristic just then just as kinda تندیس نفت ماهی آبشش‌آبی ماهی دهان‌کاغذی ماهی گل‌خورک مزین کیقباد یاتاقان نفتالین زعفران لق لحیم میلیارد میلیاردر میلیون
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.