گذشتهی ساده:
turned onشکل سوم:
turned onسومشخص مفرد:
turns onوجه وصفی حال:
turning onابراز کردن، نشان دادن، به نمایش گذاشتن، متجلی کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کاربردی مقدماتی
She really turned on her creativity for the art competition.
او واقعاً خلاقیت خود را در مسابقهی هنری نشان داد.
During the presentation, he turned on his confidence to impress the audience.
درطول ارائه، او اعتمادبهنفس خود را به نمایش گذاشت تا مخاطبان را تحتتأثیر قرار دهد.
حمله کردن، انتقاد کردن، برخورد کردن، یورش بردن (ناگهانی)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
During the meeting, he turned on his colleagues over a minor mistake.
در جلسه بهخاطر اشتباهی کوچک به همکارانش حمله کرد.
She turned on me without any warning, accusing me of lying.
او بدون هیچ هشداری ناگهان سر من آمد و مرا به دروغگویی متهم کرد.
وابسته بودن، بستگی داشتن، مشروط بودن، تعیین شدن توسط چیزی دیگر
The final award turns on the judges’ evaluation of each performance.
جوایز نهایی توسط ارزیابی داوران از هر اجرا تعیین میشود.
The decision to launch the product turns on market research results.
تصمیم برای عرضهی محصول، مشروط به نتایج تحقیقات بازار است.
برانگیختن، تحریک کردن، هیجانزده کردن، حشری کردن
Tall men really turn me on.
مردان قدبلند واقعاً مرا تحریک میکنند.
Different things turn on different people.
چیزهای مختلف، افراد مختلف را حشری میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «turn on» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/turn on