فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Start Up

ˈstɑːrt.ʌp ˈstɑːt.ʌp
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • phrasal verb
    به وجود آمدن، ناگهان پدیدار شدن
  • phrasal verb
    راه‌اندازی کردن، شروع به فعالیت کردن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد start up

  1. phrasal verb Rise suddenly
  2. phrasal verb Begin to operate
  3. phrasal verb Begin

ارجاع به لغت start up

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «start up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/start up

لغات نزدیک start up

پیشنهاد بهبود معانی