فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Start Up

ˈstɑːrt.ʌp ˈstɑːt.ʌp

معنی‌ها

phrasal verb

به وجود آمدن، ناگهان پدیدار شدن

phrasal verb

راه‌اندازی کردن، شروع به فعالیت کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد start up

  1. phrasal verb rise suddenly
  1. phrasal verb begin to operate
  1. phrasal verb begin

ارجاع به لغت start up

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «start up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/start up

لغات نزدیک start up

پیشنهاد بهبود معانی