فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

غریب به انگلیسی

معنی‌ها

فونتیک فارسی

gharib

stranger, foreigner

strange, queer, foreign, lonely, not feeling at home

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
آدم

expatriate

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد غریب

  1. مترادف:
    بیگانه غریبه ناآشنا ناشناخته ناشناس
    متضاد:
    آشنا خویش
  1. مترادف:
    بیکس فقیر
  1. مترادف:
    نامحرم
  1. مترادف:
    اجنبی خارجی
  1. مترادف:
    بدیع حیرت‌انگیز شگفت شگفت‌آور عجیب غیرعادی
  1. مترادف:
    طرفه طریف نو
  1. مترادف:
    دورازوطن دورافتاده

ارجاع به لغت غریب

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «غریب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/غریب

لغات نزدیک غریب

پیشنهاد بهبود معانی