آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

غریبه به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / gharibe /

stranger, outsider, foreigner, unknown, unidentified, out-of-towner, alien, unfamiliar

stranger

outsider

foreigner

unknown

unidentified

out-of-towner

alien

unfamiliar

ناشناس، بیگانه

او دختر خود را به نامزدی مرد غریبه درآورد.

He betrothed his daughter to the stranger.

برای آن زن کاملاً غریبه بود.

He was an entire stranger to her.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

آن غریبه نگاه سردی به ما کرد.

The stranger gave us an icy look.

اسم
فونتیک فارسی / gharibe /

oddity, strange thing

oddity

strange thing

چیز غزیب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

یکی از غرایب عالم وجود

one of the oddities of the world of existence

در آن سفر غرایب زیادی را به چشم خود دیدم

in that trip, I saw a lot of strange things with my own eyes

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد غریبه

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

سوال‌های رایج غریبه

غریبه به انگلیسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «غریبه» در زبان انگلیسی به stranger ترجمه می‌شود.

واژه‌ی «غریبه» به فردی اطلاق می‌شود که برای شخص یا گروهی ناشناس است و ارتباط یا شناختی قبلی با او وجود ندارد. این مفهوم، اگرچه در نگاه اول صرفاً به نبودِ آشنایی اشاره دارد، اما در بسیاری از فرهنگ‌ها، ادبیات‌ها و روان‌شناسی اجتماعی، بار معنایی عمیق‌تری پیدا کرده است. «غریبه» هم‌زمان می‌تواند نماد کنجکاوی و خطر، تنهایی و تفاوت، بیگانگی و امکان یک آشنایی تازه باشد.

در روابط انسانی، برخورد با غریبه‌ها بخشی جدایی‌ناپذیر از زندگی روزمره است. از گفتگوهای کوتاه با رهگذران گرفته تا تعاملات اولیه در محیط‌های کاری یا آموزشی، لحظاتی وجود دارند که افراد در موقعیت‌های اجتماعی با کسانی مواجه می‌شوند که برایشان ناشناخته‌اند. در این شرایط، نوع رفتار و قضاوت‌های اولیه نسبت به «غریبه» می‌تواند متأثر از پیش‌فرض‌های ذهنی، تربیت فرهنگی یا تجربیات قبلی باشد. گاهی این مواجهه‌ها منجر به شکل‌گیری دوستی، همکاری یا یادگیری‌های تازه می‌شود و گاهی نیز با بی‌اعتمادی، فاصله یا سوء‌برداشت همراه است.

از منظر روان‌شناسی، احساس بیگانگی یا غربت، مفهومی درونی‌تر از صرف ناشناس‌بودن دیگران است. فرد ممکن است حتی در میان آشنایان نیز احساس غریبه‌بودن داشته باشد، به‌ویژه زمانی که از نظر فکری، فرهنگی یا احساسی نتواند با دیگران ارتباط مؤثر برقرار کند. این نوع از غریبگی، برخلاف معنای ظاهری آن، به احساس انزوا و گسست از محیط اطراف اشاره دارد و می‌تواند زمینه‌ساز مشکلات روانی مانند اضطراب یا افسردگی شود.

در ادبیات و هنر، «غریبه» اغلب نقشی نمادین دارد؛ شخصیتی که از جایی دور آمده، دیدگاه متفاوتی دارد یا با هنجارهای جامعه بیگانه است. چنین کاراکترهایی می‌توانند موتور تحول داستان باشند و دیدگاه خواننده را نسبت به واقعیت به چالش بکشند. فیلم‌ها، رمان‌ها و اشعار بسیاری به موضوع مواجهه با غریبه یا تجربه‌ی بیگانگی پرداخته‌اند و آن را بستری برای تأمل در ماهیت انسان، تفاوت‌ها و پذیرش معرفی کرده‌اند.

«غریبه» مفهومی است که میان ترس و فرصت، فاصله و نزدیکی، قرار می‌گیرد. چگونگی برخورد ما با غریبه‌ها می‌تواند بازتابی از جهان‌بینی، انعطاف‌پذیری و توانایی اجتماعی‌مان باشد. از دیدی وسیع‌تر، هر آشنایی‌ای روزی از جایی آغاز شده که طرف مقابل هنوز غریبه بوده است؛ شاید بتوان گفت غریبه‌بودن، نه نقطه‌ی پایان، بلکه آغاز بالقوه‌ی یک رابطه یا درک تازه است.

ارجاع به لغت غریبه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «غریبه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/غریبه

لغات نزدیک غریبه

پیشنهاد بهبود معانی