آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

غریب به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / gharib /

stranger, wonderful, fantastic, unusual, marvelous, remarkable, whimsical, anomalous, uncommon

stranger

wonderful

fantastic

unusual

marvelous

remarkable

whimsical

anomalous

uncommon

عجیب

او استعداد غریب و نادری در نقاشی دارد.

She has an uncommon talent for painting.

رفتار عجیب‌وغریب او پس‌از مرگ پسرش کاملاً قابل‌ توجیه است.

His strange behavior after his son's death is completely accountable.

صفت
فونتیک فارسی / gharib /

alien, foreign, strange, unknown, exotic

alien

foreign

strange

unknown

exotic

ناآشنا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

او دیدگاهی غریب نسبت به مشکلات عادی داشت.

He had an alien perspective on the usual problems.

در محیط غریب، او برای سازگاری تلاش می‌کرد.

In the foreign environment, she struggled to fit in.

اسم
فونتیک فارسی / gharib /

stranger, alien, foreigner, outsider, unknown person, out-of-towner

stranger

alien

foreigner

outsider

unknown person

out-of-towner

آدم دور از وطن

او غریبی نسبت به آداب و رسوم آن سرزمین بود.

He was a stranger to the customs of the land.

شهروندان با آغوش باز از غریب استقبال کردند.

The town welcomed the foreigner with open arms.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد غریب

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
بیکس فقیر
مترادف:
مترادف:
مترادف:
طرفه طریف نو
مترادف:
دورازوطن دورافتاده

ارجاع به لغت غریب

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «غریب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/غریب

لغات نزدیک غریب

پیشنهاد بهبود معانی