Privacy

ˈpraɪvəsi ˈprɪvəsi / / ˈpraɪ-
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    privacies

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable B2
حریم خصوصی، حریم شخصی، پرایوسی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- I would appreciate it if you would respect my privacy.
- ممنون می‌شوم اگر به حریم شخصی من احترام بگذارید.
- The new law is designed to protect people's privacy.
- این قانون جدید به‌منظور حفاظت از حریم خصوصی افراد طرح‌ریزی شده است.
noun uncountable
خلوت، تنهایی، پوشیدگی، پنهان‌داری، اختفا
- to disturb someone's privacy
- خلوت کسی را به‌هم زدن
- I enjoy writing in the privacy of my house.
- از نوشتن در خلوت خانه‌ام لذت می‌برم.
- The government respects the citizens' privacy.
- دولت حق شهروندان به پنهان‌داری را محترم می‌شمارد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد privacy

  1. noun solitude, secrecy
    Synonyms: aloofness, clandestineness, concealment, confidentiality, isolation, one’s space, penetralia, privateness, quiet, retirement, retreat, seclusion, separateness, separation, sequestration, solitude
    Antonyms: publicity, publicness, sociableness

لغات هم‌خانواده privacy

ارجاع به لغت privacy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «privacy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/privacy

لغات نزدیک privacy

پیشنهاد بهبود معانی