آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Publicity

pʌˈblɪsəti pʌˈblɪsəti

معنی publicity | جمله با publicity

noun uncountable B2

عمومیت، علنی بودن، شهرت، ناموری، زبانزدی، هویدایی

the publicity of courtroom proceedings

علنی بودن جریانات دادگاه

an actor who has gained a lot of publicity

هنرپیشه‌ای که خیلی شهرت کسب کرده است

نمونه‌جمله‌های بیشتر

publicity stunt

ترفند برای جلب شهرت

noun countable

تبلیغات

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

In selling a product, good publicity is of great importance.

تبلیغ خوب در فروش کالا بسیار مؤثر است.

a flood of publicity

سیلی از تبلیغات

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد publicity

Collocations

publicity agent

مأمور تبلیغات، تبلیغات‌چی

لغات هم‌خانواده publicity

ارجاع به لغت publicity

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «publicity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/publicity

لغات نزدیک publicity

پیشنهاد بهبود معانی