با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Public

ˈpʌblɪk ˈpʌblɪk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    publics
  • صفت تفضیلی:

    more public
  • صفت عالی:

    most public

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2
همگانی، عمومی، مردمی، ملی، اجتماعی، دولتی، علنی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- public welfare
- رفاه عمومی
- a public outcry
- اعتراض همگانی
- a public holiday
- تعطیل عمومی
- public buildings
- ساختمان‌های عمومی
- public school
- مدرسه‌ی دولتی
- public expenditures
- مخارج دولتی
- public prosecutor
- مدعی‌العموم
- to make information public
- اطلاعات را علنی کردن
- a more public form of expression
- روش بیان علنی‌تر
- a public figure
- یک شخصیت اجتماعی
- public affairs
- امور اجتماعی
- a public company
- شرکت سهامی عام
نمونه‌جمله‌های بیشتر
noun uncountable
عموم، همگان، مردم، عامه
- the book-reading public
- مردم کتابخوان
- the public in many cities
- مردم بسیاری از شهرها
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد public

  1. adjective community, general
    Synonyms: accessible, city, civic, civil, common, communal, conjoint, conjunct, country, federal, free, free to all, government, governmental, intermutual, metropolitan, municipal, mutual, national, not private, open, open-door, popular, social, state, universal, unrestricted, urban, widespread, without charge
    Antonyms: particular, private, specific
  2. adjective known, acknowledged
    Synonyms: exposed, general, in circulation, notorious, obvious, open, overt, patent, plain, popular, prevalent, published, recognized, social, societal, usual, vulgar, widespread
    Antonyms: private, unknown
  3. noun people of community; people interested in something
    Synonyms: audience, bodies, buyers, citizens, clientele, commonalty, community, country, electorate, everyone, followers, following, heads, masses, men and women, mob, multitude, nation, patrons, people, populace, population, society, suite, supporters, voters

Collocations

  • in public

    آشکار، آشکارا، در ملأ‌عام، جلو همه

Idioms

  • go public

    1- (شرکت) سهامی شدن 2- افشا کردن

لغات هم‌خانواده public

ارجاع به لغت public

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «public» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/public

لغات نزدیک public

پیشنهاد بهبود معانی