آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۶ خرداد ۱۴۰۴

    Public

    ˈpʌblɪk ˈpʌblɪk

    شکل جمع:

    publics

    صفت تفضیلی:

    more public

    صفت عالی:

    most public

    معنی public | جمله با public

    adjective B2

    همگانی، عمومی، مردمی، ملی، اجتماعی، دولتی، علنی

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    public welfare

    رفاه عمومی

    a public outcry

    اعتراض همگانی

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a public holiday

    تعطیل عمومی

    public buildings

    ساختمان‌های عمومی

    public school

    مدرسه‌ی دولتی

    public expenditures

    مخارج دولتی

    public prosecutor

    مدعی‌العموم

    to make information public

    اطلاعات را علنی کردن

    a more public form of expression

    روش بیان علنی‌تر

    a public figure

    یک شخصیت اجتماعی

    public affairs

    امور اجتماعی

    a public company

    شرکت سهامی عام

    noun uncountable

    عموم، همگان، مردم، عامه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    the book-reading public

    مردم کتابخوان

    the public in many cities

    مردم بسیاری از شهرها

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد public

    1. adjective community, general
      Synonyms:
      common social national universal popular municipal federal state civil civic communal city urban country metropolitan accessible free open mutual widespread unrestricted free to all open-door not private government governmental general conjoint conjunct intermutual without charge
      Antonyms:
      private specific particular
    1. adjective known, acknowledged
      Synonyms:
      usual general popular widespread obvious open recognized acknowledged social prevalent published in circulation exposed overt patent plain notorious societal vulgar
      Antonyms:
      unknown private
    1. noun people of community; people interested in something
      Synonyms:
      people community population society followers supporters citizens voters audience populace masses nation country everyone men and women bodies multitude electorate following patrons clientele buyers commonalty mob heads suite

    Collocations

    go public

    1- (شرکت) سهامی شدن 2- افشا کردن

    in public

    آشکار، آشکارا، در ملأ‌عام، جلو همه

    Idioms

    go public

    1- (شرکت) سهامی شدن 2- افشا کردن

    لغات هم‌خانواده public

    • noun
      public, publication, publicist, publicity
    • adjective
      public
    • verb - transitive
      publicize
    • adverb
      publicly

    سوال‌های رایج public

    معنی public به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «public» در زبان فارسی به «عمومی» یا «عموم مردم» ترجمه می‌شود.

    واژه‌ی «public» مفهومی گسترده دارد و به مسائلی اشاره می‌کند که مربوط به جامعه، مردم یا فضاهایی است که به همه دسترسی دارند. این واژه در حوزه‌های مختلفی مانند سیاست، اجتماع، حقوق، رسانه، فضاهای شهری و خدمات عمومی به کار می‌رود و نشان‌دهنده‌ی ویژگی‌ای است که چیزی برای استفاده یا دسترسی جمعی و بدون محدودیت خاصی فراهم شده است.

    در زمینه‌ی اجتماعی و سیاسی، «public» به مفهوم «عموم مردم» یا «جامعه» اشاره دارد. فعالیت‌ها، خدمات یا سیاست‌هایی که به «عموم» مربوط می‌شوند، معمولاً با هدف رفاه، عدالت و بهبود شرایط زندگی گروه بزرگی از افراد اجرا می‌گردند. برای مثال، آموزش عمومی، بهداشت عمومی، حمل‌ونقل عمومی و امنیت عمومی از جمله حوزه‌هایی هستند که برای همه اعضای جامعه فراهم می‌شوند و نقش کلیدی در توسعه‌ی پایدار و عدالت اجتماعی دارند.

    فضاهای «public» یا عمومی، به مکان‌هایی گفته می‌شود که همه افراد جامعه می‌توانند به آن‌ها دسترسی داشته باشند؛ مانند پارک‌ها، میدان‌ها، کتابخانه‌ها، خیابان‌ها و ساختمان‌های دولتی. این فضاها به‌عنوان بخشی از زیرساخت‌های اجتماعی، مکانی برای تجمع، ارتباط و تعاملات اجتماعی فراهم می‌کنند. حفظ و مدیریت این فضاها اهمیت فراوانی دارد، چرا که آن‌ها بستر زندگی اجتماعی، فرهنگ‌سازی و مشارکت مردم را شکل می‌دهند.

    در عرصه‌ی رسانه و ارتباطات، واژه‌ی «public» به گروه بزرگی از مخاطبان اشاره دارد که پیام‌ها، اطلاعات یا اخبار به آن‌ها منتقل می‌شود. رسانه‌های عمومی، مانند تلویزیون، رادیو و روزنامه‌ها، وظیفه دارند به‌طور گسترده و بی‌طرفانه اطلاعات را در اختیار عموم قرار دهند تا مردم بتوانند بر اساس آن‌ها تصمیم‌گیری‌های آگاهانه داشته باشند. مفهوم «public opinion» یا «نظر عمومی» نیز یکی از مفاهیم کلیدی در تحلیل‌های سیاسی و اجتماعی است که نشان‌دهنده‌ی دیدگاه‌ها و نگرش‌های غالب جامعه نسبت به موضوعات مختلف است.

    از نظر حقوقی، «public» به اموالی گفته می‌شود که متعلق به دولت یا جامعه هستند و نمی‌توان آن‌ها را به صورت خصوصی تصاحب کرد. این اموال و خدمات عمومی، مانند جاده‌ها، مدارس دولتی، و پارک‌های عمومی، باید برای استفاده‌ی همگان در دسترس باشند. همچنین، قوانین و مقرراتی وجود دارد که حفاظت و بهره‌برداری از این دارایی‌ها را تنظیم می‌کند تا عدالت و دسترسی برابر برای همه شهروندان تضمین شود.

    شکل جمع public چی میشه؟

    شکل جمع public در زبان انگلیسی publics است.

    صفت تفضیلی public چی میشه؟

    صفت تفضیلی public در زبان انگلیسی more public است.

    صفت عالی public چی میشه؟

    صفت عالی public در زبان انگلیسی most public است.

    ارجاع به لغت public

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «public» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/public

    لغات نزدیک public

    • - pubis
    • - publ
    • - public
    • - public debt
    • - public defender
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    garbled gastrointestinal gateway gear up gelatinous out of nowhere over the years Jul jump at jump on the bandwagon Jun juristic just then just as kinda تندیس نفت ماهی آبشش‌آبی ماهی دهان‌کاغذی ماهی گل‌خورک مزین کیقباد یاتاقان نفتالین زعفران لق لحیم میلیارد میلیاردر میلیون
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.