گذشتهی ساده:
patentedشکل سوم:
patentedسومشخص مفرد:
patentsوجه وصفی حال:
patentingشکل جمع:
patentsثبت اختراع، حق امتیاز
letters patent
نامهی ثبت اختراع
The patent application was carefully reviewed by the patent office.
درخواست ثبت اختراع بهدقت توسط ادارهی ثبت اختراع بررسی شد.
چرم براق، ورنی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Her purse was made of luxurious patent leather.
کیف او از چرم براق ساخته شده بود.
She loved the shiny look of patent leather shoes.
او ظاهر براق کفشهای ورنی را دوست داشت.
ثبت کردن (اختراع و ...)، حق انحصاری گرفتن، به ثبت رساندن
She patented the invention in her own name.
او اختراع را به نام خودش به ثبت رساند.
In order to prevent plagiarism, it's crucial to patent your unique ideas.
بهمنظور جلوگیری از سرقت ادبی، ثبت کردن ایدههای منحصربهفرد خود بسیار مهم است.
آشکار، واضح، محسوس
patent stupidity
حماقت آشکار
a patent lie
دروغ واضح
دارای حق امتیاز، امتیازی، (بهوسیلهی حق امتیاز) محفوظمانده، دارای حق انحصاری، انحصاری
patent medicine
داروی انحصاری
patent law
قوانین مربوط به ثبت اختراع و حقوق انحصاری
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «patent» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/patent