امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Hidden

    ˈhɪdn ˈhɪdn
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • مصدر:

      hide

    • گذشته‌ی ساده:

      hid

    • سوم‌شخص مفرد:

      hides

    • وجه وصفی حال:

      hiding

    معنی و نمونه‌جمله

    adjective adverb B1
    قسمت سوم فعل Hide

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - a hidden treasure
    - گنج پنهان
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد hidden

    1. adjective unseen, secret
      Synonyms:
      secret hidden concealed covered unknown private invisible obscure disguised veiled screened cloaked dark shadowy masked latent buried eclipsed secluded covert undetected surreptitious undercover undisclosed unexposed withheld clandestine out of view indiscernible imperceivable shrouded QT underground mysterious cryptic close occult esoteric recondite ulterior hermetic hermetical mystic mystical in the dark sequestered abstruse unrevealed
      Antonyms:
      seen open exposed uncovered out bare exhibited showing

    ارجاع به لغت hidden

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «hidden» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hidden

    لغات نزدیک hidden

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی