پوشاندن، (از نظر) مستور کردن، ناپدید کردن، نشان ندادن
to hide one's real identity
هویت واقعی خود را مخفی نگهداشتن
She hid the key under the doormat.
او کلید را زیر پادری پنهان کرد.
Fog had hidden Damavand's peak.
مه قلهی دماوند را پوشانده بود.
Trees hid the hut from view.
درختان کلبه را از نظر پنهان میکردند.
پنهان شدن، نهان شدن، قایم شدن، مخفی شدن
He hid in the closet.
او در صندوق خانه قایم شد.
to hide one's face in shame
از خجلت روی خود را نشان ندادن
پوست، چرم، پوست خام گاو و گوسفند
Jackets made of wild animal hides.
کتهایی که از پوست حیوانات وحشی درست شده است.
He has a tough hide.
پوستش کلفت است.
If you come here again I'll hide you!
اگر دیگه اینجا پیدات بشه پوستت را خواهم کند!
cowhide
پوست گاو، چرم گاو
اصلاً هیچ، هیچ اثری (از)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «hide» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hide