امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Lock Up

lɑk ʌp lɒk ʌp
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    lockups

توضیحات

شکل‌های نوشتاری این لغت در حالت اسم (noun): lockup و lock-up

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • phrasal verb
    قفل کردن (در و غیره)
    • - The caretaker's duty is to lock up the school building.
    • - وظیفه‌ی سرایدار قفل کردن ساختمان مدرسه است.
    • - Before leaving for vacation, remember to lock up all the doors.
    • - قبل از رفتن به تعطیلات، به یاد داشته باشید که تمام درها را قفل کنید.
  • phrasal verb
    زندانی کردن، حبس کردن (در زندان یا بیمارستان روانی)
    • - The authorities decided to lock up the mentally ill person.
    • - مقامات تصمیم گرفتند این بیمار روانی را حبس کنند.
    • - The police had to lock up the criminal after he was found guilty of multiple charges.
    • - پس از اینکه او به اتهام‌های متعدد مجرم شناخته شد، پلیس می‌بایست او را زندانی می‌کرد.
  • noun countable informal
    بازداشتگاه
    • - The suspect was held in lockup until his court hearing.
    • - مظنون تا جلسه‌ی دادگاه در بازداشتگاه به سر می‌برد.
    • - The lockup was overcrowded with individuals awaiting their day in court.
    • - بازداشتگاه پر از افرادی بود که منتظر روز دادگاه خود بودند.
  • noun countable
    انگلیسی بریتانیایی گاراژ
    • - I parked my car in the lockup.
    • - ماشینم را در گاراژ پارک کردم.
    • - The lockup was spacious enough to accommodate multiple vehicles.
    • - گاراژ به‌اندازه‌ی کافی جادار بود تا چندین وسیله‌ی نقلیه را در خود جای دهد.
  • noun
    قفل (کردن یا شدن)
    • - The lockup of the building was completed before nightfall.
    • - قفل شدن ساختمان قبل از شب انجام شد.
    • - The lockup of the storage facility was necessary to protect the sensitive documents from unauthorized access.
    • - قفل کردن محل ذخیره‌سازی برای محافظت از اسناد حساس از دسترسی غیرمجاز ضروری بود.
  • noun
    حبس
    • - The lockup of the suspect was necessary to ensure public safety.
    • - حبس مظنون برای اطمینان از امنیت عمومی ضروری بود.
    • - The lockup of the prisoner was carried out by the prison guards.
    • - حبس این زندانی توسط گارد زندان انجام شد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت lock up

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lock up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lock-up-2

لغات نزدیک lock up

پیشنهاد بهبود معانی