آمیزواج انبار کردن، ذخیره کردن (در محل مخفی برای آینده)، انباشتن، محبوس کردن، پناهگاه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی آمیزواج
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He had stashed his money under a tree.
پولهای خود را زیر درختی قایم کرده بود.
The police discovered a stash of old coins in a well.
پلیس تعدادی سکهی قدیمی نهفته در چاهی را پیدا کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «stash» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stash