امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Nest Egg

ˈnestˈeɡ nesteɡ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    nest eggs

معنی

noun phrase C2
تخمی که درلانه مرغ می گذارند تا مرغ تخم کند، مایه، اندوخته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد nest egg

  1. noun saved money
    Synonyms:
    savings funds money in the bank reserve resources stash reserves investment provisions backup savings account emergency funds life savings reserve fund stockpile cache means rainy day fund piggy bank something to fall back on something for a rainy day unexpended balance mad money sinking fund

ارجاع به لغت nest egg

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nest egg» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nest-egg

لغات نزدیک nest egg

پیشنهاد بهبود معانی