شکل جمع:
piggy banksقلک (به شکل خوک)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I broke my piggy bank to buy a new toy.
قلکم را شکستم تا اسباببازی جدیدی بخرم.
My mom gave me a bill to put in my empty piggy bank.
مادرم یک اسکناس به من داد تا آن را در قلک خالیام قرار دهم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «piggy bank» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/piggy-bank