گذشتهی ساده:
triedشکل سوم:
triedسومشخص مفرد:
triesصفت تفضیلی:
more tryingصفت عالی:
most tryingآزاردهنده، رنجآور، طاقتفرسا، دشوار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His trying behavior frustrated the entire team.
رفتار آزاردهندهی او کل تیم را ناامید کرد.
They endured a trying journey through the storm.
آنها یک سفر دشوار را در طوفان تحمل کردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «trying» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/trying