فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Arduous

ˈɑːrdʒuəs ˈɑːdjuəs ˈɑːdjuəs

صفت تفضیلی:

more arduous

صفت عالی:

most arduous

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

دشوار، پرزحمت، پرالتهاب، صعب‌الصعود

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

Working 12 hours a day in a mine is arduous.

روزی دوازده ساعت در معدن کارکردن طاقت فرساست.

the arduous task of rebuilding war-torn cities

کار دشوار بازسازی شهرهای جنگ‌زده

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The way to Tochal is quite arduous.

راه توچال بسیار صعب‌الصعود است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد arduous

  1. adjective difficult, hard to endure
    Synonyms:
    difficult hard tough heavy rough severe troublesome painful tiring exhausting taxing strenuous laborious onerous grueling formidable rigorous trying burdensome harsh backbreaking toilsome labored punishing no picnic murder
    Antonyms:
    easy facile motivating

ارجاع به لغت arduous

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «arduous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/arduous

لغات نزدیک arduous

پیشنهاد بهبود معانی