آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۸ دی ۱۴۰۳

    Murder

    ˈmɜːrdər ˈmɜːdə

    گذشته‌ی ساده:

    murdered

    شکل سوم:

    murdered

    سوم‌شخص مفرد:

    murders

    وجه وصفی حال:

    murdering

    شکل جمع:

    murders

    معنی murder | جمله با murder

    noun B1

    قتل، کشتار، آدم‌کشی، قتل عمد

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی مقدماتی

    مشاهده

    accused of murder

    متهم به قتل

    to commit murder

    مرتکب قتل عمد شدن

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    War is legalized mass murder.

    جنگ کشتار دسته‌جمعی قانونی است.

    That written test was murder!

    آن امتحان کتبی کشنده بود!

    It's murder trying to drive to Toopkhaneh Square.

    رانندگی ‌کردن تا میدان توپخانه کار طاقت‌فرسایی است.

    verb - transitive

    کشتن، به قتل رساندن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    He has murdered six people.

    او شش نفر را به قتل رسانده است.

    They murdered millions of Jews.

    آن‌ها میلیون‌ها یهودی را کشتند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Verdi's beautiful piece was murdered on the piano.

    قطعه‌ی زیبای وردی را با پیانو ضایع کردند.

    He murdered that song.

    او آن آواز را گند زد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد murder

    1. noun killing
      Synonyms:
      death crime homicide bloodshed slaying destruction butchery massacre carnage assassination manslaughter terrorism annihilation shooting felony foul play liquidation dispatching offing hit taking out lynching knifing rub out off the business the works one-way ticket
    1. verb kill
      Synonyms:
      eliminate execute finish slay destroy dispatch do in off hit rub out waste butcher liquidate remove massacre exterminate eradicate take out assassinate knock off put away take a life abolish defeat ruin mar spoil mangle smother strangle hang shoot chill cool snuff blot out electrocute asphyxiate decapitate behead guillotine garotte dust off thrash misuse take for a ride bump off lynch knife
      Antonyms:
      save protect preserve guard

    Collocations

    attempted murder

    تجری به قتل، اقدام به قتل، مبادرت به قتل، قتل نافرجام (تلاش عمدی برای کشتن فرد، بدون اینکه این عمل به نتیجه‌ی نهایی یعنی مرگ منجر شود)

    assault with intent to murder

    حمله به قصد قتل

    Idioms

    get away with murder

    (عامیانه) خلاف کردن و تنبیه نشدن، خودسرانه عمل کردن

    murder will out

    1- دیر یا زود قاتل دستگیر می‌شود 2- هیچ عمل بدی برای همیشه نهفته نمی‌ماند

    جنایت دیر یا زود آشکار می‌شود.

    لغات هم‌خانواده murder

    • noun
      murder, murderer
    • adjective
      murderous
    • verb - transitive
      murder
    • adverb
      murderously

    سوال‌های رایج murder

    گذشته‌ی ساده murder چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده murder در زبان انگلیسی murdered است.

    شکل سوم murder چی میشه؟

    شکل سوم murder در زبان انگلیسی murdered است.

    شکل جمع murder چی میشه؟

    شکل جمع murder در زبان انگلیسی murders است.

    وجه وصفی حال murder چی میشه؟

    وجه وصفی حال murder در زبان انگلیسی murdering است.

    سوم‌شخص مفرد murder چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد murder در زبان انگلیسی murders است.

    ارجاع به لغت murder

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «murder» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/murder

    لغات نزدیک murder

    • - mural
    • - muralist
    • - murder
    • - murder will out
    • - murderer
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    eventually everlasting every one every other day exchange student exercise authority let go horny matcha pollen ghee tick off sine Ju quartz سبیل زن‌ذلیل ستبر سترگ سجود اتراق کردن اولویت بالاخره انضباط محابا پلمب پلمب کردن افتادن انداختن تزیین
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.