Manslaughter

ˈmænˌslɑːt̬ər ˈmænˌslɔːtə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    manslaughters

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
حقوق قتل غیرعمد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The jury found him guilty of manslaughter.
- هیئت منصفه او را مجرم قتل غیرعمد تشخیص داد.
- The defense argued that it was manslaughter.
- دفاعیات استدلال کردند که این قتل غیرعمدی بوده است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد manslaughter

  1. noun killing without malicious forethought
    Synonyms: crime, foul play, hit, homicide, killing, murder

ارجاع به لغت manslaughter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «manslaughter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/manslaughter

لغات نزدیک manslaughter

پیشنهاد بهبود معانی