۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Killing

ˈkɪlɪŋ ˈkɪlɪŋ

گذشته‌ی ساده:

killed

شکل سوم:

killed

سوم‌شخص مفرد:

kills

شکل جمع:

killings

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective countable B1

قتل، توفیق ناگهانی، کشنده (مجازاً) دلربا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

a killing disease

بیماری کشنده

the killing hatred of those two families

کینه‌ی مرگبار آن دو خانواده

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The mental concentration of that job was killing; therefore, I resigned.

تمرکز فکری که آن شغل می‌طلبید، طاقت‌فرسا بود، لذا استعفا دادم.

a killing pace

رهنوردی (گام‌های) طاقت‌فرسا

The killing of those children shocked everyone.

قتل آن کودکان همه را تکان داد.

a series of mysterious killings

یک سری آدم‌کشی اسرارآمیز

He made a killing in the stock market.

او در بورس سهام سود کلانی به جیب زد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد killing

  1. noun murder
    Synonyms:
    homicide slaying manslaughter execution slaughter assassination carnage massacre bloodshed capital punishment extermination bumping off

Collocations

killing field

کشتنگاه، محل کشتار دسته جمعی

Idioms

make a killing

سود کلان بردن، پول بسیار به جیب زدن

لغات هم‌خانواده killing

سوال‌های رایج killing

گذشته‌ی ساده killing چی میشه؟

گذشته‌ی ساده killing در زبان انگلیسی killed است.

شکل سوم killing چی میشه؟

شکل سوم killing در زبان انگلیسی killed است.

شکل جمع killing چی میشه؟

شکل جمع killing در زبان انگلیسی killings است.

سوم‌شخص مفرد killing چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد killing در زبان انگلیسی kills است.

ارجاع به لغت killing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «killing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/killing

لغات نزدیک killing

پیشنهاد بهبود معانی