فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Killer

ˈkɪlər ˈkɪlə

شکل جمع:

killers

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1

کشنده، قاتل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

Who is the killer?

قاتل کیست؟

a killer shark

کوسه‌ی آدمکش

نمونه‌جمله‌های بیشتر

This job is a killer.

این شغل کشنده است.

The show was a killer.

نمایش معرکه بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد killer

  1. noun murderer
    Synonyms:
    assassin slayer butcher executioner hit-man/woman hit person gunman/woman gunperson cut-throat soldier hunter exterminator

Collocations

killer frost

شبحام، سبحام، سرمای محصول‌کش

لغات هم‌خانواده killer

  • adjective
    killer

ارجاع به لغت killer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «killer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/killer

لغات نزدیک killer

پیشنهاد بهبود معانی