آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴

    Butcher

    ˈbʊtʃər ˈbʊtʃə

    گذشته‌ی ساده:

    butchered

    شکل سوم:

    butchered

    سوم‌شخص مفرد:

    butchers

    وجه وصفی حال:

    butchering

    شکل جمع:

    butchers

    معنی butcher | جمله با butcher

    noun verb - transitive B1

    قصاب، (مجازاً) آدم خون‌ریز، کشتن، قصابی کردن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی مقدماتی

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    a butcher's shop

    دکان قصابی

    In their camp area they butchered two sheep each day.

    در خیمه‌سرای آن‌ها روزی دو گوسفند ذبح می‌کردند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Some farmers butcher their own meat.

    برخی کشاورزان گوشت مورد نیازشان را خودشان قصابی می‌کنند.

    the butcher of Aushwitz prison camp

    قصاب بازداشتگاه آشویتز

    They butchered many of their political opponents.

    آنان بسیاری از مخالفان سیاسی خود را با بیرحمی کشتند.

    He tried to fix my radio but butchered the job.

    او سعی کرد رادیوی مرا درست کند؛ ولی آن را خراب کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد butcher

    1. noun meat killer, seller
      Synonyms:
      slayer slaughterer seller meat person processor skinner meatmarket person boner
    1. verb slay and prepare animal for meat
      Synonyms:
      cut slaughter dress clean carve cut down joint cure salt smoke beef up stick liquidate
    1. verb ruin
      Synonyms:
      destroy spoil wreck screw up botch make a mess of bollix up goof up louse up mutilate

    سوال‌های رایج butcher

    گذشته‌ی ساده butcher چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده butcher در زبان انگلیسی butchered است.

    شکل سوم butcher چی میشه؟

    شکل سوم butcher در زبان انگلیسی butchered است.

    شکل جمع butcher چی میشه؟

    شکل جمع butcher در زبان انگلیسی butchers است.

    وجه وصفی حال butcher چی میشه؟

    وجه وصفی حال butcher در زبان انگلیسی butchering است.

    سوم‌شخص مفرد butcher چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد butcher در زبان انگلیسی butchers است.

    ارجاع به لغت butcher

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «butcher» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/butcher

    لغات نزدیک butcher

    • - butane
    • - butch
    • - butcher
    • - butcher block
    • - butcher's-broom
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.