شکل جمع:
bonersانگلیسی آمریکایی ناپسند کیر شق
She touched my boner.
به کیر شقم دست زد.
He couldn't hide his embarrassment when he had a boner in the middle of class.
وقتی وسط کلاس کیر شقش معلوم شد، نتونست خجالتش رو را مخفی کند.
انگلیسی آمریکایی گاف، اشتباه احمقانه، خیطی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The journalist's boner of misspelling the mayor's name in the headline was a major embarrassment for the newspaper.
گاف روزنامهنگار در داشتن غلط املایی در نوشتن نام شهردار در تیتر یک شرمساری بزرگ برای روزنامه بود.
I made a boner by accidentally sending the wrong email to my boss.
با ارسال تصادفی ایمیل اشتباه به رئیسم، اشتباه احمقانهای کردم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «boner» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/boner