فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Miscue

ˈmɪˈskjuː ˈmɪˈskjuː
آخرین به‌روزرسانی:
ذخیره در لغات برگزیده

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
(بیلیارد) ضربه‌ی غلط، ضربه‌ی خطا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- The miscue was a costly mistake, as it led to his opponent winning the game.
- آن ضربه‌ی غلط اشتباهی گزاف بود چون منجر به پیروزی حریف شد.
- She was embarrassed by her miscue in the billiards tournament.
- او به خاطر ضربه‌ی غلطش در مسابقات بیلیارد شرمنده بود.
noun countable
خطا، اشتباه، لغزش
verb - intransitive
خطا کردن، اشتباه کردن، به خطا زدن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد miscue

  1. noun an act or thought that unintentionally deviates from what is correct, right, or true
    Synonyms:
    mistake error slip inaccuracy lapse slip-up incorrectness misstep fluff blooper trip err erratum parapraxis
  1. verb to make an error or mistake
    Synonyms:
    mistake err slip stumble trip up slip-up

ارجاع به لغت miscue

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «miscue» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/miscue

لغات نزدیک miscue

پیشنهاد بهبود معانی