با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Misdate

    American: ˌmɪsˈdeɪt British: ˌmɪsˈdeɪt
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      misdated

    • شکل سوم:

      misdated

    • سوم‌شخص مفرد:

      misdates

    • وجه وصفی حال:

      misdating

    معنی‌ها

    verb - transitive
    تاریخ عوضی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    verb - transitive
    (روی نامه و غیره) تاریخ عوضی نوشتن، (در ذکر رویدادها) تاریخ رویدادی را عوضی ذکر کردن، در تاریخ گذاری اشتباه کردن
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد misdate

    1. verb
      Synonyms: date wrongly, predate, antedate, postdate

    ارجاع به لغت misdate

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «misdate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/misdate

    لغات نزدیک misdate

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند